اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

مراجع و بزرگان ما گرفتاری هاشونو میذاشتن میاوردن با روضه‌ی علی اصغر توام میکردن میگفتن آقاجان علی اصغر یه کاری کن ..* هفته گذشته تو دانشگاه الزهرا دانشجویی به ابی عبدالله و حضرت علی اصغر هتک حرمت کرد

گرفتمت به روی دست، بارون خجالت بکشه
حتی فرات خجالت از، این لب و صورت بکشه
بابات برا یه جرعه آب، این‌همه منت بکشه
منت کشیدم اما نشد، آبی به لب‌هات برسه

 عازم میدان شده‌ستُ جان گرفته روی دست این دلاور زاده بی اسباب بیرون آمده *نه زره داره .. نه کلاه خود داره .. خود ابی عبدالله لباس پیغمبر تن کرد .. کلاه خود برداشت عمامه‌ی رسول خدا به سر گذاشت .. اما لشکر بی‌حیا نذاشتن آقا حرف بزنه .. هرچی میومد صحبت کنه یه عده هو میکردن .. یه عده هلهله میکردن .. اما بعضیا لابه‌لای این هلهله ها صدا حسینُ میشنیدن که میفرمود اگر من گناه دارم این بچه که گناهی نداره .. رو به یه عده پست و بی مقدار ابی عبدالله کرده میگه مُنّوا عَلَیّ.. منت بذارید سر ما
حرمله هم شد باعثِ، این اتفاق این حادثه
حتی_ لب‌هات_ به گریه وا نشد، جون کندی بی سر و صدا
سه‌شعبه خوردی بی هوا، فقط میخوام صبر از خدا
کاشکی یکی بود تو رو به، یه جرعه آب مهمون کنه
فکر نمی‌کردم حرمله، اینطور منو حیرون کنه
بابات‌ُ بین حرم و، معرکه سرگردون کنه
چشم_ انتظاره_ مادرت رباب، بی طاقته دمِ حرم
تو رو به خیمه ببرم، دیدی چی اومده سرم؟
باشه_ علی_ راحت بگیر بخواب! ،دلم شکست فداسرت!
اگه ببینه مادرت، اگه بپرسه مادرت
میگم که خوابه پسرت
یه لحظه ابی عبدالله متحیر شد سر رو نگه داره یا بدنُ .. با یک تیر سر علی اصغر جدا شد روی دستای ابی عبدالله

با چه رو خیمه برم این سر آویزان را

چه کنم مشکل این حنجر خون ریزان را