وقف حاج قاسم

وبگاه بصیرتی و مذهبی

آزمون گام 5- سیاست های کلان

ارزش‌های بنیادین
1. پایبندی به آموزه‌های والای رضوی:
الگو و اسوه‌بودن خادمان و کارکنان در التزام و عاملیت به معارف عمیق اسلامی و سیره وثیق عالم آل محمد، امام علی ابن موسی الرضا علیه آلاف التحیه والثناء؛
2. اخلاق و معنویت:
ارتباط زنده با امر مقدس در بطن زندگی روزمره، در چارچوبی عقلانی، در سطحِ فردی و اجتماعی؛

3. عدالت:
تلاش برای گسترش عدالت در تمامی شئون اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و رعایت انصاف در توزیع خدمت و بهره‌برداری از فرصت‌ها و مبارزه با ظلم و سلطه‌گری و فساد در سطوح فردی، اجتماعی و سازمانی؛

4. عقلانیت، دانش‌محوری و بهره‌‌وری:
دانایی‌محوری و بهره‌گیری از علم و کاربست آن در مدیریت و اداره امور به منظور دستیابی به اهداف با بکارگیری بهینه منابع و ظرفیتها و افزایش کارآمدی آنها؛

5. ولایت‌مداری و روحیه انقلابی:
التزام و تبعیت از ولایت فقیه، تقویت نظام جمهوری اسلامی و پاسداشت اندیشه‌های امام و رهبری، تحول‌خواهی و تلاش جهادی خستگی ناپذیر، برگرفته ازاعتقاد به اصل «ما می توانیم» با امیدواری و نگاه خوشبینانه به آینده؛

6. عزت و اقتدار اسلام و تشیع:
توجه به حفظ و ارتقای جایگاه اسلام و تشیع، رعایت مصالح و منافع و التزام به یاریگری و نصرت اسلام و انقلاب در تصمیم و رفتار؛

7. مسئولیت‌پذیری و پایبندی به حقوق واقفان و ناذران:
پایبندی به اصول، قواعد و ضوابط سازمانی، حفظ حقوق زائران، مردم، همکاران و سازمان و امانتداری و پایبندی به حقوق واقفان و ناذران؛

8. مردم‌داری و خدمتگزاری جهادی:
رعایت کرامت انسانی و پاسخ‌گویی صادقانه و شفاف و خدمت خالصانه، جهادی و مشتاقانه توأم با کرامت به زائران، مجاوران، مراجعان، همکاران و عموم مردم.

آزمون گام 24

گام 24

چهار خاطره و چهار الگوی خدمت از چهار خادم اهل بیت علیه السلام

خادمان اهل بیت علیهم السلام به عنوان افرادی که در زمان حیات امامان علیهم السلام گوی سبقت را از دیگران ربودند و مدال افتخار و خدمتگزاری به آستان مقدس اولیای الهی را به سینه آویختند ، می توانند برای ما الگویی مناسب در معرفت پیشوایان دین و خدمت به ساحت مقدس ایشان به شمار آیند و به عنوان کسانی که مناسب ترین بستر هدایت و کمال برایشان فراهم آمده مورد اقتدا قرار گیرند، که قرآن می فرماید:

«اولئک الذّین هدی الله فبهداهم اقتده»

«آنان کسانی اند که خدایشان هدایت کرده، پس به هدایت ایشان اقتدا کن».

در اینجا مناسب دیدیم برای داشتن تصویری روشن تر از این خادمان با اخلاص، به چند شخصیت از خدّام درگاه اهل بیت علیهم السلام و معرفت مثال زدنی ایشان به موالی خود، اشاره کنیم .

1- قنبر غلام امیرالمؤمنین علیه السلام

یکی از ملازمان، خدمتگزاران، یاران و صحابی حضرت علی علیه السلام، قنبر است، نام پدرش حمدان، کنیه او ابوهمدان و محّل دفن او شهر حمص یا نجف در کنار کمیل بن زیاد و یا در شهر کوفه گزارش شده است. او ایرانی و از اهالی همدان است، فردی خطیب و صاحب اعتبار و از شاهزادگان بود که به اسارت برده می شود و حضرت علی علیه السلام او را برای همراهی خود انتخاب می کند .

براساس شواهد تاریخی، او فردی شجاع و جسور، قابل اعتماد برای حضرت علی علیه السلام، صاحب سخن، راوی احادیث اهل بیت علیهم السلام، مطیع و مجری فرامین امیر المؤمنین علیه السلام، ملازم و همراه حضرت علی علیه السلام در جنگ و صلح و شب و روز بوده و بالاخره مداح اهل بیت علیهم السلام و شهید در راه علی علیه السلام به دست حجّاج بن یوسف ثقفی است. قنبر از کسانی بود که تا آخر عمر در راه ولایت، کوچکترین انحرافی در او پیدا نشد .

امام صادق علیه السلام فرمودند: قنبر غلام علی علیه السلام آن حضرت را بسیار دوست می داشت و هرگاه علی علیه السلام بیرون می رفت مخفیانه و برای محافظت به دنبال آن حضرت بیرون می رفت و خود را نشان نمی داد. یک شب علی علیه السلام او را دید و فرمود، ای قنبر چه شده که دنبال من آمده ای؟ قنبر گفت: پشت سر شما آمدم تا مراقب شما باشم. امام فرمود، از اهل آسمان می خواهی حفظ کنی یا از اهل زمین؟ قنبر گفت از اهل زمین. امام فرمود ،اهل زمین نمی توانند به من آسیب برسانند مگر به اذن خدا.

قنبر به عنوان غلامی با معرفت، از مقربان درگاه امیرالمؤمنین علیه السلام بود که الطاف خاص امام خویش را با تمام وجودش درک کرده بود. او خادمی توانمند، پرکار و با اخلاص برای حضرت علی علیه السلام بود که در تبیین شخصیت مولای خود بسیار زیبا و موجز، سخن سرایی کرد و مجموعه ای از فضایل آن حضرت را در دل تاریخ با توصیف خود به یادگار سپرد .

معرفی شخصیت امیرالمؤمنین علیه السلام از زبان قنبر حاکی از آن است که این خادم با معرفت، امامش را از اعماق وجود شناخته بود و با کسب افتخار خدمتگزاری در رکاب آن حضرت ،اینگونه سیمای حضرت علی علیه السلام را به تصویر می کشد که چون از او پرسیده میشود: «من مولاک؟» بلافاصله به بیان بیش از یکصد و ده صفت از صفات حضرت می پردازد .

در روایتی می خوانیم: قنبر در وصف حضرت علی علیه السلام گفت: مولای من علی علیه السلام کسی بود که:

ضرب بسیفین با دو شمشیر میجنگید.
و طعن برمْحین با دو نیزه مبارزه میکرد
و صلی القبْلتینٍ بر دو قبله (بیت المقدس و کعبه) نماز خواند.
و بایع البْیعتین دو مرتبه با پیامبر بیعت نمود.
و هاجر الهجْرتین دو مرتبه در راه خدا هجرت کرد.
و لمْ یکفرْ بالله طرْفة عینٍ هیچگاه و لحظه ای کافر نبود.
......

2 .خادم امام حسین (ع)
وی، برده دانشمندی بود که توفیق شهادت در رکاب امام حسین (ع) را یافت. خوارزمی، درباره او آورده است: جوان ترکی که قاری قرآن و عربی دان بود، برای مبارزه به میدان آمد. او که از غالمان حسین (ع) بود، نبرد را شروع کرد، در حالی که چنین رجز می خواند:
"دریا، از نیزه انداختن و شمشیر زدنم متلاطم می شود. و فضا، از تیر و تیراندازی ام آکنده می شود. زمانی که شمشیرم در دست راستم برق می زند، قلب حسودان بزرگ را می شکافد." سپس تعدادی را کشت. او را محاصره کردند و به زمینش زدند. حسین (ع) به سوی او آمد و گریست و صورتش را بر صورت او گذاشت. او چشمانش را باز کرد و حسین (ع) را دید و لبخندی زد و به سوی پروردگارش، رهسپار شد. آنگونه که از شخصیت این غالم باوفا پیداست او کسی بود که: به قرآن تسلط داشت و در زمره قاریان و اهل قرآن به شمار می رفت. راه و رسم خدمتگزاری را در نیمه راه رها نکرده، بلکه تا مرز جانفشانی به پیش رفت و جان خویش را در راه امام خود فدا نمود. عالوه بر آشنایی با قرآن، اهل هنر و شعرسرایی نیز بوده است. این غالم آنقدر مورد عنایت و لطف امام حسین (ع) بود که آن حضرت همانگونه که بر بالین حضرت علی اکبر (ع) حاضر شد، در کنار غالمش آمد و صورت بر صورت غالم گذاشت.


3 ) خادم گمنام و مستجاب الدعوة امام سجاد (ع)
یکی از غالمان گمنام امام سجاد (ع) که حتی نامش در تاریخ هم ذکر نشد، به خاطر ادا کردن رسم خدمتگزاری تا جایی پیش رفته بود که مستجاب الدعوه به شمار می آمد. سعید بن مسیب در وصف حاالت او می گوید:
"سالی قحطی آمد، مردم برای درخواست باران از خداوند اجتماع کرده بودند و دعا می کردند. در میان آنها چشمم به غلامی افتاد که بالای تلی رفت. از مردم جدا شد. نیروی مرموزی مرا به طرف او کشانید، خواستم از کیفیت راز و نیاز غلام باخبر شوم. جلو رفتم لبهایش تکان می خورد ولی من چیزی متوجه نشدم. هنوز دعایش تمام نشده بود که ابری آسمان را پوشانید. غالم سیاه همین که ابر را مشاهده کرد سپاس خدای را به جا آورد و از آنجا دور شد، باران شدیدی بارید. به اندازه ای که ترسیدیم سیل جاری شود. من غلام را تعقیب کردم ببینم کجا می رود. او وارد خانه علی بن الحسین زین العابدین (ع) شد، خدمت آن بزرگوار رسیدم و عرض کردم، در خانه شما غلام سیاهی است اگر ممکن است منت گذارید و به من بفروشیدش. فرمود: سعید! چرا نبخشم که بفروشم؟ امر کرد متصدی غلامان را که هر چه غلام در خانه بود جمع کرد، ولی آن کس که من در پی او بودم در میان آنها نبود. عرض کردند: اینها منظور من نیستند، پرسید، هنوز غلامی باقی مانده؟ عرض کرد: آری فقط یک نفر است که نگهبان اسب و شترهاست. فرمود او را هم حاضر کنید. تا وارد شد، دیدم همان کسی است که بر فراز تل، آهی جگرسوز داشت، گفتم آن که من دنبالش هستم خود اوست. حضرت فرمود: ای غلام از حالا سعید مالک توست، با او برو. غلام سیاه رو به من کرد و گفت: تو را چه واداشت که بین من و آقایم جدایی انداختی؟ گفتم: آنچه در بالای تل از تو مشاهده کردم. این سخن را که شنید دست به درگاه خدا بلند کرد با آهی جانسوز گفت: خدایا رازی بین من و تو بود، اکنون که پرده از روی آن برداشتی مرا نیز به سوی خود برگردان. حضرت سجاد (ع) و کسانی که حضور داشتند از نیایش باصفای او به گریه افتادند. من هم اشکم جاری شد. همین که به منزل رسیدم یک نفر از طرف حضرت پیغام آورد که امام (ع) فرمود: اگر مایلی در تشییع جنازه دوستت شرکت کنی، بیا. با آن مرد به طرف خانه حضرت رفتم دیدم غلام در همان مجلس از دنیا رفته. با دقت در شخصیت نورانی این غلام با معرفت در می یابیم: او با وجود شهرت در میان اهل آسمان، در میان اهل زمین گمنام بود. ارتباطش با خدا تا بدان حد بود که به محض دعا کردن، دعایش به استجابت می رسید. ِ به خاطر داشتن روحیه خدمت به مردم، برای حل مشکل قحطی و خشکسالی دست به دعا شد. به دلیل عشق وافر به مولای خود، جدا شدن از امامش را بالاترین خسارت می دانست. با وجود مقام رفیع در پیشگاه حق، ساده ترین خدمت به امام سجاد (ع) را انتخاب کرده بود و با تمام وجود به انجام آن افتخار می ورزید.

4 .غلام امام صادق (ع)
در تاریخ آمده است امام صادق (ع) غلامی داشت که همیشه ملازم آن حضرت بود و هرگاه ایشان سواره به مسجد می رفت، غلام مرکب امام را تا مراجعت از مسجد نگاه می داشت، اتفاقا در یکی از روزها که غلام مراقب مرکب حضرت بود چند مسافر خراسانی پیدا شدند. یکی از آنان به غلام گفت: آیا مایلی از امام صادق (ع) درخواست کنی من به جای تو باشم و تو به جای من و مال من از آن تو باشد، بدان که من مال بسیار دارم، تو آنها را صاحب شو. غلام گفت: از آقای خودمی پرسم، پس خدمت حضرت رسید و عرضه داشت: یا ابن رسول الله اگر خدا خیری برای من رسانیده باشد آیا شما آنرا از من منع می کنید؟ حضرت فرمود: آن را به تو خواهم داد. پس غلام ماجرای آن مرد خراسانی را به اطلاع حضرت رساند. امام فرمودند: اگر تو از خدمت به ما خسته شده ای و آن مرد راغب است در خدمت به ما، ما قبول می کنیم. پس چون غلام قصد برگشتن کرد حضرت به او فرمودند: به خاطر خدمت طولانی ات به ما، نصیحتی به تو می کنم، آنگاه اختیار با توست، بدان که چون روز قیامت شود پیامبر (ص) به نور خدا دست آویزد و امیرالمومنین (ع) به رسول خدا (ص) و ائمه (ع) به امیرالمومنین (ع) و شیعیان، چنگ به دامان ما زنند و آنجا که ما داخل می شویم (بهشت) داخل شوند. غلام چون این سخن را از حضرت شنید عرضه داشت: من از خدمت شما جایی نمی روم و آخرت را بر دنیا بر می گزینم. پس غلام نزد آن خراسانی بازگشت. خراسانی چون غلام را دید گفت: ای غلام با سیمایی متفاوت از نزد حضرت بازگشتی. غلام سخن حضرت را برای آن مرد بازگو کرد و او را خدمت حضرت آورد. حضرت او را به خدمت پذیرفت و دستور داد هزار اشرفی به غلام دادند

گام چهارم- سیاست های کلان

چشم انداز
با اتکال به قدرت لایزال الهی و در پرتو عنایات حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیه و الثناء) و در مسیر تحقق اهداف انقلاب اسلامی و ایجاد تمدن نوین اسلامی در افق 1410 و مقیاس جهانی:

آستان قدس رضوی
پویاترین1، کارآمدترین2 ، هم‌افزاترین3 و اثرگذارترین نهاد اسلامی،
شایسته‌ترین خادم برای بیشترین زائر اهل بیت (علیهم‌السلام)،
الهام‌بخش4 در تبیین و ترویج قرآن و عترت،
برترین مرجع5 سیره، معارف و فرهنگ رضوی،
دارای بیشترین ذخایر، تولیدات و خدمات اثربخشِ علمی، فرهنگی، اجتماعی و هنری در حوزه‌های امامت و زیارت،
و الگوی پیشرو در اقتصاد ِ مبتنی بر وقف و نذر خواهد بود.





1. پویایی: آینده‌نگری و رویارویی فعالانه و عالمانه با مسائل، مبتنی بر دانش، چابکی و انعطاف‌پذیری.
2.کارآمدی: بهره گیری حداکثری از استعدادها، ظرفیت‌ها و مزیت‌ها در راستای تحقق اهداف.
3. هم‌افزایی: انسجام و همکاری تنگاتنگ واحدهای تابعه و دارای ارتباط، تعامل و مشارکت با نهادهای ملی و بین‌المللی در مسیر تحقق اهداف.
4.الهام بخش: سرآمدی در کیفیت، گستردگی و اثربخشی فعالیت‌ها و زمینه سازی برای بهره گیری نهادهای مشابه از الگوهای مدیریتی و عملکردی آستان قدس رضوی.
5.برترین مرجع: برخورداری از جایگاه برتر و شناخته‌شده در یک یا چند موضوع مشخص به واسطه کیفیت، جامعیت و اثربخشی و الگو در در پاسخگویی و رفع نیازهای فردی و اجتماعی درحوزه‌های کارکردی.

آزمون گام 23

گام 23
عوامل طرد شدن از درگاه امام
یکی از نگرانی های مثبت و لازم برای اهل ولایت، خادمان و محباّن اهلبیتعلیه السلام نگرانی در خصوص طرد شدن از درگاه ملکوتی امام و اخراج از بیت الولایه اهلالبیت علیه السلام میباشد ،زیرا در روایات اهلبیتعلیه السلام به نکاتی اشاره شده که رعایت نکردن آنها سبب طرد و دوری از این خانواده و سلب اهلیت از انسان می شود .

در روایات اهلبیتعلیه السلام تعبیراتی چون «لیس منِاّ» (از ما نیست) و «لیس منِی» (از من نیست) از سوی امامان ناظر به همین معناست، مانند اینکه فرموده اند:

(لیس مِنّا مَن لمَ یُصَلِّ صَلاةُ اللَّیل) «هر کس نماز شب نخواند از ما ( اهل بیت) نیست».

(لیَسَ مِنّا مَن لمَ یُحاسِبْ نفَسَهُ کُلَّ یَوم…) «هر کس هر روز به حساب نفس خود رسیدگی نکند، از ما (اهل بیت) نیست ».

همچنین، گاهی برخی از اصحاب اهلبیتعلیه السلام به خاطر ارتکاب خطاهایی از پیشگاه امامان خود عملاً طرد شده اند که لازم است با دقت در ماجراهای آنان و عبرت گرفتن از این کوتاهی ها، با مراقبت و هوشیاری بیشتر، از عوامل طرد شدن از این خانواده دوری کنیم و در مسیر خلاف رضایت آنان قدمی برنداریم. در اینجا به ذکر نمونه هایی از این خطاها و برخورد ائمه اطهارعلیه السلام با چنین خطاهایی می پردازیم .

1) درشتگویی

خداوند متعال مؤمنین را عزیز و صاحب کرامت قرار داده است و از دیگر مؤمنین نیز خواسته این مقام مؤمن را پاس بدارند و به حریم عزّت و کرامت او تجاوز ننمایند .

قرآن میفرماید:

(و لا تلمِزُوا أنفُسَکم و لا تَنابزَُوا بالألقاب) «از خودعیب جویی نکنید و یکدیگر را با القاب ناشایست صدا نزنید».

براساس این فرمایش قرآن، هرگونه حرکت، سخن و یا رفتاری که به نحوی اهانت به دیگران قلمداد شود و اسباب آزرده خاطر شدن آنان را فراهم آورد عملی ناپسند و حرام است و سبب خارج شدن انسان از سایه لطف و عنایت امامانعلیه السلام خواهد شد .

تاریخ گواهی میدهد که چگونه یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام به خاطر درشتگویی نسبت به غلامش از چشم آن حضرت ساقط شد و از فیض همراهی و مصاحبت امام بازماند .

شهید مطهری در کتاب داستان راستان این جریان را اینگونه به تصویر می کشند:

«در آن روز، صحابی امام صادق علیه السلام مانند همیشه همراه امام بود و با هم داخل بازار کفش دوزها شدند. غلام سیاه پوستش هم در آن روز با او بود و از پشت سرش حرکت میکرد. در وسط بازار، ناگهان به پشت سر نگاه کرد؛ غلام را ندید. بعد از چند قدم دیگر، دو مرتبه سر را به عقب برگرداند؛ باز هم غلام را ندید. سومین بار به پشت سر نگاه کرد؛ هنوز هم از غلام که سرگرم تماشای اطرافش شده و از ارباب خود دور افتاده بود خبری نبود. برای مرتبه چهارم که سر خود را به عقب برگرداند، غلام را دید؛ با خشم به وی گفت: «مادر فلان! کجا بودی؟ » تا این جمله از دهانش خارج شد، امام صادق علیه السلام به علامت تعجب دست خود را بلند کرد و محکم به پیشانی خویش زد و فرمود: «سبحان الله! به مادرش دشنام میدهی؟ به مادرش نسبت کار ناروا میدهی؟! من خیال میکردم تو مردی باتقوا و پرهیزگاری؛ معلومم شد در تو ، ورع و تقوایی وجود ندارد ».

ـ «یا بن رسول الله! این غلام اصلاً سندی است و مادرش هم از اهل سِند است. خودت میدانی که آنها مسلمان نیستند .مادر این غلام یک زن مسلمان نبوده که من به او تهمت ناروا زده باشم ».

حضرت فرمودند: «مادرش کافر بوده که بوده. هر قومی سنتی و قانونی در امر ازدواج دارند. وقتی طبق همان سنت و قانون رفتار کنند ،عملشان زنا نیست و فرزندانشان زنازاده محسوب نمی شوند ».

امام بعد از این بیان به او فرمود: «دیگر از من دور شو».

بعد از آن، دیگر کسی ندید که امام صادق علیه السلام با او راه برود ،تا مرگ بین آنها جدایی کامل انداخت.»

2) کوتاهی در خدمت به مؤمنان

علی ابن یقطین یکی از دوستداران حضرت موسی بن جعفرعلیه السلام بود که حضرت عنایت ویژه ای به او داشتند. علی همچنین در دستگاه هارون مقام وزارت داشت و با نظر موسی ابن جعفرعلیه السلام برای رسیدگی به امور شیعیان در این پسُت باقی مانده بود . روزی یکی از شیعیان به نام ابراهیم جَمّال (شتربان) به او مراجعه کرد، ولی علی ابن یقطین به او اجازه ملاقات نداد و او را رد نمود . اتفاقاً علی همان سال عازم حج شد و قصد ملاقات امام موسی کاظمعلیه السلام در مدینه را نمود، امّا برخلاف انتظارش حضرت به او اجازه دیدار ندادند و چون علی علّت به حضور نپذیرفتنش را جویا شد، حضرت فرمودند:

(لِأنکََّ حَجَبْتَ أخاک ابراهیم الجّمال وَ قَد أبی اللهُ أن یشکر سَعیَکَ حَتّی یَغفِر لک ابراهیم الجّمال)

«تو را راه ندادم؛ زیرا برادرت ابراهیم شتربان را راه ندادی و خداوند حج تو را قبول نمیکند تا اینکه تو را ببخشد».(القطره/ج1/ص 591)

در این کلام موسی ابن جعفر علیه السلام چندین پیام مهم به چشم میخورد:

ردّ محباّن اهلبیتعلیه السلام و کوتاهی در خدمت به ایشان ،خلاف رضایت اهلبیتعلیه السلام است .
کوتاهی در خدمت به دوستان اهلبیتعلیه السلام ، سبب محرومیت از ملاقات امام می شود .
کوتاهی در خدمت به دوستان اهلبیتعلیه السلام ، مانع قبولی عبادات و از جمله حج می گردد .
راه حلّ خلاصی از خطای کوتاهی در حق دوستان اهلبیتعلیه السلام ، تنها کسب حلالیت از آنان و به دست آوردن دل آنهاست .
3) خوشگذرانی و عدم رضایت والدین

از جمله عوامل طرد شدن از درگاه اهلبیتعلیه السلامو امام رضا علیه السلام ، دوری از اخلاق مترفین و خوشگذرانان و آلوده شدن به لهو و لعب و همچنین کوتاهی در وظایف خانوادگی نسبت به والدین میباشد .امیرالمؤمنین علیه السلام در نامه ای به فرماندار بصره، عثمان بن حنیف انصاری که دعوت مهمانی سرمایه داری از مردم بصره را پذیرفت، فرمودند: «پس از یاد خدا و درود! ای پسر حنیف، به من گزارش دادند که مردی از سرمایه داران بصره، تو را به مهمانی خویش فراخواند و تو به سرعت به سوی آن شتافتی. خوردنی های رنگارنگ برای تو آوردند و کاسه های پر از غذا پی در پی در جلوی تو نهادند ،گمان نمیکردم مهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند، اندیشه کن در کجایی؟ و بر سر کدام سفره میخوری؟ پس آن غذایی که حلال و حرام بودنش را نمیدانی دور بیفکن و آنچه را به پاکیزگی و حلال بودنش یقین داری مصرف کن. آگاه باش! هر پیروی را امامی است. که از او پیروی میکند و از نور دانشش روشنی میگیرد. آگاه باش امام شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان رضایت داده است، بدانید که شما توانایی چنین کاری را ندارید امّا با پرهیزکاری و تلاش فراوان و پاکدامنی و راستی ،مرا یاری دهید».

در داستان معروف تشّرف حاج علی بغدادی به محضر امام زمان علیه السلام آمده است که چون حاج علی بغدادی از قبولی زیارت برخی همسفرانش در زیارت علی ابن موسی الرضا علیه السلام پرسید، امام زمان (عج) بر قبولی زیارت برخی دوستانش که مقیدّ به رعایت اخلاق و آداب دینی بودند مهر تایید زدند و نسبت به قبولی زیارت برخی همسفرانش که در طی مسیر مشغول لهو و لعب بوده و عاق والدین شده بودند سکوت کردند و با سکوت خود اعمال و زیارت آنان را مردود و بی نتیجه دانستند.

4) ادّعای شیعه گری

در سخنان اهلبیت علیه السلام و عکس العمل های رفتاری ایشان ،تفاوت قائل شدن و تمایز بین دو مفهوم شیعه خالص و واقعی با محبّ و متشّیع (کسی که ادّعای شیعه گری میکند ،اما شیعه خالص نیست) به وضوح مشاهده میشود و چنانچه کسانی بدون دارا بودن شایستگی اخلاق و رفتاری به خود ، نسبت تشیعّ دهند، مورد طرد و خشم آن بزرگواران قرار میگیرند، زیرا اصطلاح شیعه در فرهنگ و مکتب اهلبیت علیه السلام ، مقامی والاست، بطوری که در تعریف آن در روایات آمده است: (الشّیعَةُ مَن شایَعَ عَلیّاً) «شیعه کسی است که با حضرت علی علیه السلام(در اندیشه ،اخلاق و رفتار) همراه و هماهنگ باشد». میزان الحکمه /ح9937

(إنَّ شیعَتَنا مَن شَیَّعَنا وَ اتَّبَعَ آثارَنا وَ اقتَدی بِأعمالِنا)

«همانا شیعه ما کسی است که ما را همراهی کرده، از سخنان ما پیروی نماید و به اعمال ما اقتداء کند ».

امّا از دیدگاه اهلبیت علیه السلام اگر کسی دارای صفات شیعه نباشد، شیعه نیست، بلکه محبّ محسوب میشود و محبّ اگر ادّعا کند شیعه است مورد توبیخ اهلبیت علیه السلام واقع میشود. در این خصوص در سیره حضرت رضاعلیه السلام آمده است گروهی از دوستان حضرت رضاعلیه السلام به قصد زیارت و ملاقات با آن امام، به سوی خراسان به راه افتادند و هنگامی که خواستند به محضر امام مشرف شوند، خود را شیعیان اهلبیت علیه السلام معرفی کردند (و گفتند: نحَنُ شیعةُ علیّ) اما حضرت آنان را نپذیرفتند و به غلام خود فرمودند: (أنا مَشغولٌ فاصرِفهم) «من مشغله دارم، آنان را بازگردان» آنان بازگشتند و روز دوم برگشتند و دوباره همان ادّعا (شیعه گری علی علیه السلام) را مطرح کردند و همان جواب را شنیدند تا اینکه این مراجعه و عدم پذیرش حضرت تا دو ماه متوالی به درازا کشید و آنان مأیوس شدند. پس به غلام حضرت گفتند:

(قل لمَولانا إناّ شیعةُ أبیکَ علی ابن أبیطالب و قَد شَمِتَ بنِا أعداءُنا فی حجابکَ لنَا و نحَنُ ننَصَرِفُ هذه الکَرََّةَ و نهَرَبُ مِن بلََدِنا خَجِلاً…)

«به مولایمان بگو ما شیعیان پدرت علی علیه السلام هستیم، دشمنان ما را به خاطر عدم پذیرش شما شماتت میکنند و ما این بار با شرمساری و خجالت به شهر و دیارمان باز میگردیم…»

پس در این هنگام حضرت به غلام فرمودند: به آنان اذن دخول بده، پس آنان داخل شدند و بر حضرتش سلام دادند ،پس حضرت پاسخ سلام آنان را نداد و اجازه نشستن به ایشان مرحمت نکرد، پس آنان سرپا ایستادند و عرضه داشتند: ای فرزند رسول خدا! علت این جفاء در حق ما چیست؟ از این پس دیگر چه چیزی (آبرویی) برای ما باقی میماند؟ حضرت فرمودند: (اقِرؤا: «وَ ما أصابکَُم مِن مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أیدیکم و یَعفُو عن کثیرٍ» مَا اقتَدَیت الِا بربیّ…) «بخوانید این آیه را که میگوید: هیچ مصیبتی به شما نمیرسد مگر به خاطر آنچه که خودتان (از بدیها) کسب کرده اید» و من در اینکار جز به خدا و رسولصلی الله وسلم و امیرالمومنینعلیه السلام و پدرانم اقتدا نکردم. پرسیدند:(جرم ما چیست؟) برای چه؟حضرت فرمود: (لدَِعواکُم أنکّم شیعةُ أمیرالمؤمنین علی ابن ابیطالبعلیه السلام وَیْحَکُم إنمّا شیعتُهُ الحَسَنُ و الحُسَین و أبوذرٍ و سلمانُ و المِقدادُ و عَمّارُ و محمّدُ بنُ أبی بکَرٍ الذّین لمَ یُخالفُِوا شیئاً مِن أوامِرِهِ…) شما را نپذیرفتم به خاطر آنکه (به باطل) ادعا میکردید شیعه امیرالمؤمنین هستید، وای بر شما، همانا شیعه علی حسن و حسین سلام الله علیها است و ابوذر و سلمان و مقداد و محمّد بن ابوبکر، کسانی که در هیچ چیز با دستورات او مخالفت نکردند و شما گفتید که از شیعیان علی علیه السلام هستید و حال آنکه در اکثر اعمالتان با او مخالفت میکنید و در بسیاری از واجبات الهی کوتاهی میکنید و نسبت به حقوق برادران دینی خود سهل انگارید، اگر میگفتید که از دوستان علی علیه السلام هستید و از دوستداران دوستان او و دشمن دشمنان او، من سخن شما را انکار نمیکردم، امّا این (تشیع) مرتبه شریفی است که ادعا کردید.

«ان لم تُصَدِّقوا قَولکَُم بفِعِْلِکُم هَلَکتُم إلاّ أن تتدارَکُم رحمةٌ مِن رَبِّکُم »

«اگر سخنتان را با عملتان تصدیق نکنید هلاک میشوید مگر اینکه رحمت الهی شما را دریابد ».

پس آنان استغفار کردند و توبه نمودند. آنگاه امام رضاعلیه السلام فرمود:

«فَمَرحَباً بِکُم اخوانی و أهلَ وُدّی…»

«آفرین بر شما برادران و دوستدارانم…»

و آنگاه امام یکایک آنان را در آغوش کشیدند و به غلام خود فرمودند: چند مرتبه آنان را بازگردانیدی، گفت، شست مرتبه، حضرت فرمود: شست مرتبه (از جانب من) به ایشان سر بزن و سلام مرا به آنان برسان .

پیام های اخلاقی این روایت را میتوان در چند جمله خلاصه کرد:

شایسته است دوستان و زائران اهلبیتعلیه السلام با صداقت و به دور از ادعاهای ناصحیح به محضر آن بزرگواران شرفیاب شوند .
ادعای شیعه گری ادعایی بسیار بزرگ است .
در صورتی که یاران اهلبیتعلیه السلامادعای گزافی کنند ،مورد توبیخ ایشان واقع میشوند.
اگر زایران و دوستان اهلبیتعلیه السلام در ادعاهایشان صادق باشند، مشمول لطف و رحمت این خانواده قرار میگیرند.
با توجه به این داستان بر خادمان و زائران حریم رضوی لازم است با صداقت محضر آن حضرت مشرّف شوند و صادقانه به تقصیرات خود اعتراف نمایند تا از لطف بی پایان امام رئوف خود بیش از پیش بهره مند گردند و شاید به دلیل لزوم حضور و زیارت صادقانه است که یکی از اذکار ورود به حرم امامان سلام الله علیها این آیه شریفه است که (رَبِّ ادخِلنی مُدخَلَ صِدقٍ و ِأخرجنی مُخَرج صِدقٍ…)

«خدایا مرا صادقانه داخل کن و صادقانه خارج فرما…" 1 اسراء /80.

5) بی احترامی به دوستان اهلبیت سلام الله علیها

در فرهنگ تربیتی اسلام، مکانهای مقدّس، زمانهای مقدس، کتابهای مقدّس و انسانهای مقدّس وجود دارندکه در احکام و اخلاق دینی در این موارد لازم است علاوه بر رعایت آداب و احترامات ویژه هر یک، از هر گونه حرکتی که سبب هتک حرمت آنها شود خودداری گردد . امّا در این بین مؤمن به خدا و اهلبیت علیه السلام از جایگاه ویژه ای برخوردار است و استخفاف و تحقیر او از گناهان کبیره به شمار میرود .خادمان و حرمبانان رضوی باید به این نکته توجّه کافی مبذول دارند که در حال خدمت به آستان مقدس رضوی و زائران، مرتکب آزار و بی احترامی نسبت به مؤمنین زائر نگردند، چرا که این جرم از منظر دین در حکم تخریب کعبه است که علاوه بر حکم تحریمی، دارای آثار وضعی دنیوی ،مانند سلب توفیقات و دور شدن از ائمه علیه السلام میباشد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«هر کس مؤمنی را بیازارد هر چند به گفتن کلمه ای کوچک ،روز قیامت در حالی وارد میشود که روی پیشانی اش نوشته شده: «ناامید از رحمت خدا» و مانند کسی است که کعبه و بیت المقدّس را ویران کرده و ده هزار نفر از فرشتگان را به قتل رسانیده است ».

همچنین آزار مؤمن در روایات در حکم اعلان مبارزه و جنگ با خدا معرفی شده است، چنانچه در حدیثی قدسی از قول خداوند متعال به موسیعلیه السلام وارد شده:

«هر کس به وَلیّ من اهانت کند گویی با من (خدا) اعلان جنگ کرده است».

همچنین اهلبیت علیه السلام آزار و اهانت به مؤمن را آزار و اذیت به خود و خدا مِیدانند. امام صادق علیه السلام فرمودند:

«هر کسی مؤمنی نسبت به ما اهلبیت را خوار شمرد ،حرمت خدا را خوار شمرده و از بین برده است». کافی/ ج8/ ص 102.

6) فخرفروشی

یکی از امتیازات و توفیقات زندگی برخی افراد، حضوردر محضر اهلبیت علیه السلام ، همجواری با آنان و پوشیدن لباس خدمتگزاری به آستان آنها میباشد که خادمان حرم رضوی از این گروهند که فیض حضور در بارگاه ملکوتی ثامن الحجج علیه السلام و انُس با آن امام رئوف در کسوت خدمت به زائران ایشان روزیشان شده است. نکته قابل توجه اینکه، این امتیاز و امکان خدمتگزاری نباید سبب تفاخر، خود برتربینی و فخرفروشی نسبت به دیگران شود، چرا که در این صورت جایگاه خود نزد امام را از دست خواهند داد .

در توضیح رذیله تفاخر در کتب اخلاقی آمده است: افتخار (فخرفروشی و خودستایی) یعنی مباهات و نازندگی گفتاری انسان به اموری که توهّم کمال بودن آن را دارد و غالباً هم آن امور بیرون از ذات فرد می باشد.

ماجرای بزنطی از ملازمان امام رضاعلیه السلام ، برای همه و بویژه خادمین حرم آن حضرت درس عبرتی آموزنده است تا با دقت در آن، از این رذیله اخلاقی مصون و محفوظ بمانند . احمد ابن نصر بزنطی پس از ارتباطات مکاتبه ای و مناظرات حضوری علمی با امام رضاعلیه السلام ایمان آورد .

روزی به امام گفت: «من میل دارم در مواقعی که مانعی در کار نیست و رفت و آمد من از نظر دستگاه حکومت اشکالی ندارد، شخصاً به خانه شما بیایم و حضوراً استفاده کنم ».یک روز، آخر وقت، امام رضاعلیه السلام مرکب شخصی خود را فرستاد و بزنطی را پیش خود خواند. آن شب تا نیمه های شب به سؤال و جوابهای علمی گذشت. مرتباً بزنطی مشکلات خویش را میپرسید و امام جواب میداد. بزنطی از این موقعیت که نصیبش شده بود به خود میبالید و از خوشحالی در پوست نمیگنجید .شب گذشت و موقع خواب شد. امام خدمتکار را طلب کرد و فرمود: «همان بستر شخصی مرا که خودم در آن میخوابم بیاور برای بزنطی بگستران، تا استراحت کند ».

این اظهار محبت، بیش از اندازه در بزنطی مؤثر افتاد. مرغ خیالش به پرواز درآمد؛ در دل با خود میگفت: «الان در دنیا کسی از من سعادتمندتر و خوشبختتر نیست ».(لیَسَ فی الدُّنیا مَنْ هُوَ أحْسَنُ حالاً مِنِّی…) این منم که امام مرکب شخصی خود را برایم فرستاد و با آن مرا به منزل خود آورد، این منم که امام نیمی از شب را تنها با من نشست و پاسخ سؤالات مرا داد. بعلاوه همه اینها، این منم که چون موقع خوابم رسید ،امام دستور داد که بستر شخصی او را برای من بگسترانند. پس چه کسی در دنیا از من سعادتمندتر و خوشبخت تر خواهد بود .بزنطی سرگرم این خیالات خوش بود و دنیا و ما فی ها را زیر پای خودش میدید، ناگهان امام رضا علیه السلام در حالی که دستها را به زمین عمود کرده بود و آماده برخاستن و رفتن بود ،با جمله «یا احمد!»، بزنطی را مخاطب قرار داد و رشته خیالات او را پاره کرد. آنگاه فرمود: (لا تَفْخَر عَلی أصحابِکَ بذلکَ…) «هرگز آنچه را که امشب برای تو پیش آمد، مایه فخر و مباهات خویش بر دیگران قرار نده، زیرا صعصعه بن صوحان ـ که از اکابر یاران علی بن ابیطالب علیه السلام بود ـ مریض شد. علی به عیادت او رفت و بسیار به او محبت و ملاطفت کرد؛ دست خویش را از روی مهربانی بر پیشانی صعصعه گذاشت، ولی همینکه خواست از جا حرکت کند و برود، او را مخاطب قرار داد و فرمود: این امور را هرگز مایه فخر و مباهات خود قرار نده؛ اینها دلیل بر چیزی از برای تو نمیشود. من تمام اینها را به خاطر تکلیف و وظیفه ای که متوجه من است انجام دادم و هرگز نباید کسی اینگونه امور را دلیل بر کمالی برای خود فرض کند». داستان راستان /شهید مطهری /داستان 37

برادر امام رضاعلیه السلام ، زید الناّر نیز از آنجا که به خاطر انتسابش با بیت امام در جامعه برای خود اعتباری داشت، دچار این خطا و لغزش شد. او که با توجه به سیادتش برای خود منزلتی والا قائل میشد به دیگران فخر فروشی مینمود که در همین راستا با برخورد صریح و قاطع امام رضا علیه السلام روبه رو شد .

شهید مطهری جریان این برخورد را در کتاب داستان راستان بدینگونه شرح می دهند:

در زمانی که علی بن موسی الرضاعلیه السلام از طرف مأمون به خراسان احضار شده و اجبارا با شرایط خاصی ولایت عهدی مأمون را پذیرفته بود، «زید اًلنار» برادر امام نیز در خراسان بود. زید به واسطه داعیه ای که داشت و انقلابی که در مدینه برپا کرده بود، مورد خشم و غضب مأمون قرار گرفته بود. اما مأمون که آن ایام سیاستش اقتضا میکرد حرمت و حشمت امام رضاعلیه السلام را حفظ کند، به خاطر امام از قتل یا حبس برادرش زید صرف نظر کرد .

روزی در یک مجلس عام، عده ی زیادی شرکت داشتند و امام رضاعلیه السلام برای آنها صحبت میکرد. از آن سو زید، عدّ ه ای از اهل مجلس را متوجه خود کرده بود و برای آنها در فضیلت سادات و اولاد پیغمبر و اینکه آنان وضع استثنایی دارند، داد سخن میداد و مرتب میگفت: «ما خانواده چنین، ما خانواده چنان». امام متوجه گفتار زید شد. ناگهان نگاه تند و فریاد «یا زیدِ!» امام، زید و همه اهل مجلس را متوجه کرد. فرمود: «ای زید! حرفهای بقّالهای کوفه باورت آمده و مرتب تحویل مردم میدهی؟ اینها چه چیز است که به مردم میگویی؟ آن که شنیده ای خداوند ذرّیهّ فاطمه را از آتش جهنمّ مصون داشته است، مقصود فرزندان بلافصل فاطمه سلام الله علیها، یعنی حسن و حسین علیهما السلام و دو خواهر ایشان است. اگر مطلب این طور است که تو میگویی و اولاد فاطمه سلام الله علیها وضع استثنایی دارند و به هر حال آنان اهل نجات و سعادت اند، پس تو نزد خدا از پدرت موسی بن جعفر علیه السلام گرامی تری، زیرا او در دنیا امر خدا را اطاعت کرد، قائم اللیل و صائم النهار بود، و تو امر خدا را عصیان میکنی و به قول تو هر دو مثل هم اهل نجات و سعادت هستید. پس برد با تو است، زیرا موسی ابن جعفرعلیه السلام عمل کرد و سعادتمند شد و تو عمل نکرده و رنج نبرده گنج بردی. علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام میگفت: نیکوکار ما اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و سلم دو برابر اجر دارد و بدکار ما دو برابر عذاب، همانطور که قرآن درباره زنان پیغمبر تصریح کرده است؛ زیرا آن کس از خاندان ما که نیکوکاری میکند در حقیقت دو کار کرده: یکی اینکه مانند دیگران کار نیکی کرده؛ دیگر اینکه حیثیت و احترام پیغمبر را حفظ کرده است. آن کس هم که گناه میکند دو گناه مرتکب شده: یکی اینکه مانند دیگران کار بدی کرده؛ دیگر اینکه آبرو و حیثیت پیغمبر صلی الله و سلم را از بین برده است ».آنگاه امام رو کرد به حسن ابن موسی وشاء بغدادی که از اهل عراق بود و در آن وقت در جلسه حضور داشت، و فرمود:

«مردم عراق این آیه قرآن را: «انِهَُّ لیَْسَ مِنْ اهَْلِکَ انِهَُّ عَمَلٌ غَیْرُ صالحٍِ» را چگونه قرائت می کنند؟ »

امام فرمودند: «ابدا این طور نیست. او فرزند حقیقی نوح و از نسل نوح بود. چًون بدکار شد امر خدا را عصیان کرد ،پیوند معنوی اش با نوح بریده شد. به نوح گفته شد این فرزند تو ناصالح است، از این رو نمیتواند در ردیف صالحان قرار گیرد. موضوع ما خانواده نیز چنین است. اساس کار، پیوند معنوی و صلاح عمل و اطاعت امر خداست. هر کس خدا را اطاعت کند از ما اهلبیت است، گو اینکه هیچگونه نسبت و رابطه نسلی و جسمانی با ما نداشته باشد، و هر کس گنهکار باشد از ما نیست، گو اینکه از اولاد حقیقی و صحیح النسب زهرا سلام الله علیهاباشد. همین خود تو که با ما هیچ گونه نسبتی نداری، اگر نیکوکار و مطیع امر حق باشی از ما هستی»

آزمون گام 22

گام 22

امر به معروف و نهی از منکر

قرآن کریم می فرماید:

(و لتکنْ منْکم أمّةٌ یدعون إلی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینْهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون)

«و از میان شما باید گروهی باشند که (دیگران را) به خیر دعوت نمایند و امر به معروف و نهی از منکر کنند و آنها همان رستگارانند».

حرم اهل بیت علیهم السلام از جمله حرم رضوی علیه السلام بهترین بستر برای اجرای دو اصل مهمّ امر به معروف و نهی از منکر و حرم بانان این آستان، شایسته ترین و مؤثرترین افراد برای اقامه این فریضه الهی اند زیرا:

اولاً: حرم امام رضا علیه السلام از بهترین مواضع و متبرّ کترین خطّه های زمین و امر به معروف و نهی از منکر از والاترین و مهمترین فرائض الهی اوست و خادمان درگاه حضرت، از والامقام ترین افراد میباشند و انجام «مهمترین» عبادت در «بهترین» مکان توسط «بهترین» عوامل اجرایی، «بیشترین» اثر را به دنبال خواهد داشت .

ثانیاً: حرم امامان علیهم السلام و بویژه حرم علی بن موسی الرضا علیه السلام محل عبادت و آشنایی با دین و اقامه فرائض الهی است و امر به معروف و نهی از منکر از ارزشمندترین فرائض است .

قال الباقر علیه السلام:

(إنّ الأمر بالمعروف و النّهی عن المنکر سبیل الأنبیاء و منهاج الصّلحاء، فریضةٌ عظیمةٌ بها تقام الفرائض…)

(فرمان دادن به خوبی ها و بازداشتن از زشتی ها راه پیامبران است و شیوه نیکوکاران، فریضه بزرگی است که دیگر فرائض به واسطه آن برپا میشود…)

ثالثاً: افراد و زایران با ورود به حریم مقدّس رضوی، تحت تأثیر فضای معنوی و نورانی این بهشت زمینی، بیشترین آمادگی را برای حق پذیری و پذیرش خطاهای رفتاری خود دارند .

رابعاً: خادمان حرم که در نظر همه زایران، نمایندگان حضرت رضا علیه السلام هستند، شایسته است برای احراز مقام جانشینی خدا، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امامان علیهم السلام پیشقدم باشند، چنانچه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:

(من أمر بالمعروف و انهی عن المنکر فهو خلیفة الله فی أرضه و خلیفة رسوله…)

«هر کس امر به معروف و نهی از منکر کند، خلیفه خدا و رسول او در روی زمین است…"

خامساً: خادمان حرم باید طلایه داران مکتب رضوی و مدافعان آیین علوی باشند و با امر به معروف و نهی از منکر این عبادت فراموش شده را در دلها و اذهان زنده کنند و از این طریق زائران را با سوغات معنوی امر به معروف و نهی از منکر راهی شهر و دیارشان نمایند و بدون شک زائران با توجه به ارادتی که به امام رضا علیه السلام و خادمان آن حضرت دارند، از این رفتار الگوبرداری کرده و آنرا در شهر خود احیاء خواهند نمود .

سادساً: کسب رضایت خدا، معصومین علیهم السلام و بویژه امام رضا علیه السلام در گروی اجرای فرامین الهی، رعایت تقوی و از جمله اقامه دو فریضه زیربنایی امر به معروف و نهی از منکر است .

سابعاً: فضای نورانی حرم علی بن موسی الرضا علیه السلام باید با همه جا متفاوت باشد و آنگونه که در اقامه این دو فریضه بزرگ در سطح جامعه مسامحه و کوتاهی می شود، شایسته نیست در حرم رضوی علیه السلام نیز نسبت به اجرای این دو واجب بی توجهی شود .

باید توجه داشت امر به معروف و نهی از منکر از مصادیق «قول حسن» است و قرآن به سخن نیکو گفتن، فرمان میدهد ،قرآن کریم در این زمینه می فرماید: (قولوا للنّاس حسناً) آیت الله جوادی آملی حفظه الله می فرمایند:

«مقصود از (حسناً) و قول حسن، گفتن سخن نیک با مردم است و قطعاً از مصادیق آن، امر به معروف و نهی از منکر می باشد؛ زیرا مراد از «سخن نیک» سخنی نیست که خوشایند دیگران باشد، بلکه مراد آن است که محتوای آن سخن به مصلحت آنان و روش آن مقبول و دلپذیر باشد .

امر به معروف و نهی از منکر، اگر از مصادیق قول حسن نباشد، از لحاظ حکم، به آن ملحق است؛ زیرا جایی که خداوند رحیم و رحمان دستور خشونت نیز میدهد در حقیقت ،احسانی در حق بندگان است و اگر مصداق قول حسن به حساب نیاید تخصیصاً از قول غیرحسن نیز خارج است».

اصول خدمتگزاری در حرم مطه

گام سوم- سیاست های کلان

ماموریت

آستان قدس رضوی
نهادی است اسلامی با محوریت حرم1 مطهر امام علی بن‌موسی الرضا (علیه آلاف التحیه والثناء)،
پشتیبان و الهام‌بخش شیعیان و محبان اهل بیت2 (علیهم السلام) در اعتلای کلمه توحید و تحکیم عهد امت با امام؛
که با به‌کارگیری تمامی ظرفیت‌های درونی و محیطیِ ملی و بین‌المللی، به‌ویژه سرمایه انسانی مؤمن، کارآمد و انقلابی،
به توسعه و تعالی زیارت، خدمتگزاری زائران و مجاوران آن حضرت، به ویژه نیازمندان،
تبیین معارف اسلام ناب محمدی با تأکید بر آموزه‌های رضوی، اجرای کامل نیّات واقفان و گسترش بهینه موقوفات و نذورات می‌پردازد.

1 .حرم مطهر رضوی نماد تجلی حضور قدسی امام رضا (علیه السلام) و تحقق‌بخش مناسک عظیم زیارت است.
از این رو، هرچند محیط‌های شهری، ملی و بین‌المللی، به مثابه دوایر متحدالمرکز، شعاع‌های دیگر فعالیت‌های محیطی این آستان مقدس را تشکیل می‌دهند، اما خود حرم مطهر رضوی، کانون اصلی توجهات و فعالیت‌های آستان قدس رضوی است، این حرم مقدس، فلسفه پیدایش آستان قدس رضوی و تعیین‌کننده هویت تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و حتی اقتصادیِ آن است. آستان قدس رضوی، به لحاظ تاریخی، قرن‌ها نهادِ متولی حرم مطهر رضوی امام رضا (علیه السلام) موقوفات آن و میزبان زائران آن حضرت بوده است. با این همه، شخصیت نورانی امام رضا (علیه السلام) و نیز سایر اهل‌بیت (علیهم السلام)، تنها به آستان قدس تعلق ندارد و تمامی تفکرات، اشخاص و نهادهای شیعی، دولتی و غیردولتی، را شامل می‌شود.
2. محبان اهل بیت (علیهم السلام) عموم مسلمانان و حتی غیرمسلمانان دوستدار اهل بیت (علیهم السلام) هستند.

آزمون گام دوم- سیاست کلان

روش و مراحل تدوین سند
روش و مراحل انجام کار و ترتیباتی که طی آن سند فعلی سیاست‌های آستان قدس رضوی تدوین شده به شرح زیر است:

1- تشکیل کارگروه تخصصی مشورتی متشکل از اساتید و خبرگان امر سیاست‌گذاری؛
2- مرور انواع مدل‌های سیاست‌گذاری وگزینش مدل مناسب؛
3- بررسی احکام مقام معظم رهبری مد ظله العالی و اسناد بالادستی مانند بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، سیاست‌های اقتصاد مقاومتی و اصول موضوعه فعالیت‌های اقتصادی دستگاه‌های تحت پوشش دفتر مقام معظم رهبری و دیدگاه‌های تولیت محترم آستان قدس رضوی؛
4- احصاء مسائل بخش‌های مختلف آستان قدس رضوی با مشارکت مدیران و کارشناسان این مجموعه‌ها؛
5- بازخوانی و اصلاح توافق بر مضامین اسناد راهبردی (بیانیه مأموریت؛ سند چشم‌انداز؛ و ارزش‌های بنیادین)
6- توافق بر متن مأموریت و چشم‌انداز و ارزش‌های بنیادین و تدوین اهداف کلان؛
7- تدوین اصول موضوعه مشتمل بر نگرش مبنا و راهکارهای اساسی حل مسائل؛
8- تدوین سیاست‌های بخشی شامل پیشنهادها، راه‌حل‌ها و چارچوب‌های کنش در تحقق اهداف بخش‌های مختلف آستان قدس رضوی با بهره‌مندی فراگیر از نظرات حدود 50نفر از کارشناسان و مدیران بخش‌های مربوطه و تدقیق سیاست‌ها با نظر خبرگان؛
9- تنظیم نهایی با توجه و ابتنا بر اسناد بالادستی (مندرج در بند3).


در نهایت و پس از طی مراحل نه‌گانه فوق و بازبینی مکرر سیاست‌ها با توجه به نظرات و پیشنهادهای اخذ شده سند سیاست‌های کلان آستان قدس رضوی مشتمل بر بخش‌های زیر تدوین و ارائه گردید:

مأموریت
بیانیه چشم‌انداز
ارزش‌های بنیادین (8 ارزش)
اهداف کلان (10 هدف)
سیاست‌های عمومی (14 سیاست)
اصول موضوعه (31 اصل)
سیاست‌های بخشی ( 244 سیاست)


در تدوین این سند تلاش شده است تا حد امکان از ورود به لایه برنامه‌ریزی راهبردی و عملیاتی اجتناب و با وفاداری به سطح سیاست‌گذاری کلان، به تبیین رویکردها و انتظارات در همان سطح پرداخته شود. با این‌همه، لزوم رفع تعارض، موازی‌کاری و ابهام در وظایف، مأموریت‌ها، جغرافیای عمل و مخاطبِ مجموعه‌های تابعه باعث شده است به ناچار در برخی موارد از سطح سیاست‌گذاری عدول و سیاست‌هایی نزدیک به اجرا، حاکم بر وظایف و ماموریت‌ها و حوزه‌های عمل مجموعه‌ها تدوین شود. بنابراین به‌منظور سودمندی بیشتر سند، معیارهایی همچون «دقت، قاطعیت محتوا، پیشگیری از دوگانگی برداشت‌ها و تعارضات راهبردی و عملیاتی در برنامه‌های تابعه» بر «یک‌دستی و هم‌ترازی در فحوای سیاست‌ها» ترجیح داده شده است.

تمام توجه بر این بوده است سیاست‌های حاضر به نحوی تنظیم گردد که چارچوبی برای هم‌افزایی مجموعه‌های آستان قدس رضوی، کاهش موازی‌کاری‌ها و جلوگیری از تضییع توان‌ها به وجود آورد و زمینه تحقق مأموریت‌های ابلاغی مقام معظم رهبری مد ظله العالی را فراهم آورد. ضمن قدرشناسی فراوان از تمامی کارشناسان و مدیران دلسوز این آستان مقدس امیدواریم مجموعه تدابیر و کوشش‌های انجام‌شده و حسن اجرای تکالیف پیشِ رو، موجبات رضایت ولی‌نعمتمان حضرت رضا علیه آلاف التحیه و الثناء را فراهم آورد.

گام اول- سیاست های کلان

نگرش به سیاست‌گذاری و طراحی سازوکار آن در آستان قدس رضوی موضوع جدیدی نیست و حداقل در دو دوره از ادوار مدیریتی گذشته، تلاش‌های ارزشمندی صورت گرفته که منجر به تدوین دو سند به‌شرح زیر شده است:

الف - برنامه راهبردی (سال 1391)
این برنامه به‌ صورت یک پروژه تفصیلی در فروردین ماه 1383 آغاز شد و برونداد آن، سندی 2700 صفحه‌ای‌ بود که در قالب مجموعه‌ای 8 جلدی با عنوان «مستندات برنامه‌ریزی راهبردی آستان قدس رضوی» در سال 1389 منتشر گردید.


ب – تدوین سیاست‌های کلان آستان قدس رضوی (سال 1396)
پس از ارتحال تولیت آستان قدس رضوی، «مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین عباس واعظ طبسی»، رهبر معظم انقلاب، در 17 اسفندماه 1394، در حکم انتصاب تولیت جدید، «حجت‌الاسلام و المسلمین ابراهیم رئیسی»، محورهای هفت‌گانه‌ای را به‌عنوان جهت‌گیری‌های اصلی آستان قدس رضوی ابلاغ فرمودند. این حکم که به «منشور هفتگانه» معروف است، افق‌ها و مأموریت‌های جدیدی را پیش روی این آستان نهاد؛ خدمت به زائران و مجاوران به ویژه ضعفا و نیازمندان، بیشترین بهره‌گیری از ظرفیت‌های فرهنگی ... و نگهداری گنجینه منحصربه‌فرد بناها و فضاها، برخی از فرازهای این منشور راهبردی هستند.
برای نیل به وضعیت مطلوب و تحقق مفاد منشور هفتگانه، تدوین سند سیاست‌های کلان آستان قدس رضوی در سال 1395 آغاز شد و در نهایت، 30 سیاست‌ اصلی، 175 عامل حیاتی موفقیت (CSF) و 485 شاخص کلیدی عملکرد (KPI) طراحی و به زیرمجموعه‌ها ابلاغ گردید.


پ. دوره جاری؛ بازبینی و تکمیل اسناد راهبردی آستان قدس رضوی (سال 1399)
گذشت زمان –بیش از10 سال از تدوین سند اول و 3سال از سند دوم- و ابلاغ ماموریت‌های جدید نسبت به این دو سند و همچنین ضرورت ساماندهی برخی از موازی‌کاری‌ها، بازبینی جهت‌گیری‌ها و سیاست‌های کلان آستان قدس رضوی را ضروری می نمود. بدین منظور و با دستور تولیت محترم، اداره کل بررسی و نظارت راهبردی، موظف به پیگیری و انجام این مهم گردید. با توسل به امام علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء و بهره‌مندی از توان اساتید، کارشناسان خبره کشوری، مدیران باتجربه و کارشناسان خبره آستان قدس رضوی، بروزرسانی و بازطراحی وضعیت مطلوب در قالب سند سیاست‌های این آستان مقدس، با رویکردهای زیر آغاز شد:
بهره‌گیری کامل از نقاط قوت اسناد راهبردی سابق در بروزرسانی یا بازطراحی فرآیندها باتوجه به مأموریت‌ها و شرایط محیطی و مسائل جدید؛
ساماندهی فعالیت‌های موازی واحد‌های تخصصی و مسائل فعلی آستان با نگاهی آینده‌پژوهانه.
پرهیز از تدوین مدل علمی جدید و یا انجام پژوهش‌های مبنایی موشکافانه یا راهبردنگاری تفصیلی و ... (علیرغم اذعان به سودمندی آنها) به‌دلیل زمان‌بری این روش‌ها

آزمون گام 21

گام 21
حفظ اسرار و عدم تتبعّ عیوب
یکی از شرایط لازم برای ورود به بیت الانبیاء و بیت الولایه و استقرار حضور در حرم اهل بیت علیهم السلام، کتمان اسرار است ،اسرار یا از اسرار شخصی و فردی است که به اسرار خانوادگی اقتصادی، اخلاقی و… قابل تقسیم است و یا اینکه از اسرار مربوط به زندگی دیگران می باشد .

از این رو خادمان و خواصّ حریم رضوی علیه السلام با توجه به شرح صدر و ظرفیت بالای روحی اخلاقی که دارند لازم است در حفظ هر دو نوع سرّ کوشا باشد:

اسرار فردی، عرفانی و اخلاقی و…
منظور از اینگونه اسرار، همان حالات خوش معنوی و بهره مندی از عنایات ویژه خدا، اهل بیت علیهم السلام و بویژه امام رضا علیه السلام میباشد که لازم است خدّام محترم حرم، این عنایات را به عنوان گنجینه اسراری ارزشمند، در صندوقچه دل نگاه دارند و از برملا کردن آن به هر عنوان بپرهیزند، چرا که افشاء اسرار علاوه بر اینکه با اخلاص منافات دارد، در بیشتر مواقع به محرومیت از این عنایات منجر شده و گاهی موجب سوء استفاده و سوء برداشت خواهد شد، از اینرو توجه به یک نکته در حافظ اسرار اهل بیت علیهم السلام بودن بسیار حائز اهمیت است و آن اینکه:

آنکـه را اســرار حــق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند

اسرار مردم و زائران
مراد از اسرار مردم و زائران حریم رضوی، آداب، رسوم و ویژگیهای رفتاری و قومیتی آنهاست که خدّام محترم به خاطر ارتباط مستمر با ایشان، از آنها مطلعند .این اسرار زائران در صورت برملا شدن ممکن است زمینه غیبت، عیبجویی و افشای اسرار و معایب پوشی دهی آنان را فراهم آورد و سبب هتک حرمت زائران آن حضرت گردد ،از اینرو عیب پوشی، کتمان اسرار و معایب زائران از جمله وظایف خادمان است، چنانچه گفته اند:

(قلوب الأحرار قبور الأسرار)

« دلهای آزادگان مقبره و مدفن اسرار است».

حضرت علی علیه السلام در نامه خود به کارگزار ارشدشان ،مالک اشتر، یکی از مهمترین ملاکهای انتخاب همکار و یاران را عیب پوشی میدانند و میفرمایند:

(و لیکن أبعد رعیتک و أشنأهم عندک أطلبهم لمعایب النّاس فإنّ فی النّاس عیوباً الوالی أحقّ من سترها…)

«باید دورترین افراد ملّت تو و دشمنترین آنها نزد تو ،عیب جوترین آنها از مردم باشد، زیرا مردم عیب هایی دارند و زمامدار سزاوارترین کس به پوشاندن آنهاست».

از امام رضا علیه السلام نیز روایت شده که در بیان صفات مؤمن فرمودند:

(لا یکون المؤمن مؤمناً حتّی تکون فیه ثلاث خصالٍ، سنّة من ربّه و سنّةٌ من نبیه و سنّةٌ من ولیه، فأمّا السّنّة من ربّه فکتمان السّرّ…)

«مؤمن، مؤمن نیست مگر اینکه سه خصلت در او جمع باشد، یک خصلت از پروردگارش، یک خصلت از پیامبرش و یک خصلت از امامش، امّا خصلتی که از پروردگارش باید داشته باشد، رازداری و کتمان اسرار است…»

آزمون گام 20

گام 20

شناخت مردم و تحمّل خطاهای آنان (حلم و بردباری)

از جمله صفات بارز نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمّه طاهرین علیهم السلام، شناخت اخلاق و روحیات مردم و آشنایی با طبقات و فرهنگهای متفاوت آنان و تنظیم روابط و عکس العمل ها بر اساس میزان ظرفیت مخاطبین خود بوده است و بر این اساس معصومین علیهم السلام، خطاها و تندی های خلق، اصحاب و حتی برخی از منافقین را تحمّل می کردند .خادمان حرم امامان علیهم السلام لازم است با الگوگیری از سیره اولیای الهی و موالی خویش، خصوصاً در این زمینه، همراه با بردباری و سعه صدر اوّلا با روحیات و فرهنگ اقشار مختلف زایران آشنا باشند و تلاًش کنند خود را با آن تطبیق دهند. و ثانیاً در عمل، با برخوردی صبورانه، از خطاها و اشتباهات گفتاری و رفتاری ایشان صرفنظر کنند .سیره امامان معصوم علیهم السلام: گواهی روشن بر تجلّی این اخلاق کریمانه و برخورد صبورانه اهل بیت علیهم السلام با مردم می باشد. در روایتی آمده است، روزی امام رضا علیه السلام به حمّام رفت. فردی به ایشان گفت، ای مرد! مرا کیسه بکش .حضرت علیه السلام او را کیسه کشید. مردم، حضرت را به آن مرد معرفی کردند. او از امام پوزش طلبید و حضرت علیه السلام دل آن مرد را آرام میکرد و همچنان کیسه اش می کشید.

در کتاب داستان راستان شهید مطهری در وصف خلق صبورانه امام حسین علیه السلام آمده است:

شخصی از اهل شام، به قصد حج یا مقصد دیگری به مدینه آمد. چشمش افتاد به مردی که در کناری نشسته بود. توجهش جلب شد. پرسید: «این مرد کیست؟» گفته شد: «حسین ابن علی ابن ابیطالب است». سوابق تبلیغاتی عجیبی که در روحش رسوخ کرده بود، موجب شد که دیگ خشمش به جوش آید و قربةً الی الله آنچه میتواند سبّ و دشنام نثار حسین بن علی علیه السلام بنماید. همین که هر چه خواست گفت و عقده دل خود را گشود، امام حسین بدون آنکه خشم بگیرد و اظهار ناراحتی کند، نگاهی پر از مهر و عطوفت به او کرد و پس از آنکه چند آیه از قرآن، مبنی بر حسن خلق و عفو و اغماض قرائت کرد ،به او فرمود: «ما برای هر نوع خدمت و کمک به تو آماده ایم .»آنگاه از او پرسید: «آیا از اهل شامی؟» جواب داد: «آری .»فرمود: «من با این خلق و خوی سابقه دارم و سرچشمه آن را می دانم».

پس از آن فرمود: «تو در شهر ما غریبی؛ اگر احتیاجی داری حاضریم به تو کمک دهیم، حاضریم در خانه خود از تو پذیرایی کنیم، حاضریم تو را بپوشانیم، حاضریم به تو پول بدهیم».

مرد شامی که منتظر بود امام با عکس العمل شدیدی برخورد کند و هرگز گمان نمیکرد با یک هم چو گذشت و اغماضی روبرو شود، چنان منقلب شد که گفت: «آرزو داشتم در آن وقت زمین شکافته میشد و من به زمین فرو میرفتم و این چنین نشناخته و نسنجیده گستاخی نمیکردم. تا آن ساعت ،برای من روی زمین کسی از حسین و پدرش مبغوض تر نبود و از آن ساعت برعکس، کسی نزد من از او و پدرش محبوب تر نیست.»

آزمون گام 19

گام 19
اصل توجه به محرومان، مسکینان و مستمندان
خانه و حرم اهل بیت علیهم السلام همواره در طول تاریخ مأمن فقراء و مستمندان و ملجأ غریبان و نیازمندان بوده است و طبقات محروم جامعه در زمان حیات نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و معصومین علیهم السلام بدون هیچ واهمه و واسطه ای می توانستند برای عرض حاجات خویش به محضر آن بزرگواران شرفیاب شوند، در کنار آنان بنشینند و با احساس آرامش کامل مشکلات خویش را بازگو نمایند .

خداوند متعال در قرآن پیغمبرش را فرمان میدهد تا با آغوش باز از این طبقه اجتماعی استقبال نماید و برای خوشایند مترفین و أشراف، ایشان را طرد ننماید:

(ولا تطرد الذّین یدعون ربهّم بالغداة و العشی یریدون وجهه…)

«مؤمنین (فقیری) را که صبح و شام خدا را می خوانند و جز ذات پاک او نظری ندارند، از خود دور مکن…» در همین راستا حضرت نوح نیز به قومش می فرمود:

(و ما أنا بطارد المؤمنین)

«من هرگز مؤمنین (فقیر) را از خود دور نخواهم کرد».

در سیره اهل بیت علیهم السلام، طبقات محروم اجتماعی که همواره از سوی عموم مورد بی توجهی واقع می شدند و عملاً در حاشیه قرار می گرفتند، مورد تفقّد، عنایت و نظر خاصّ امامان علیهم السلام بوده اند .

سوره انسان که از افتخارات اهل بیت علیهم السلام محسوب میگردد به زیبایی به این سیره معصومین علیهم السلام اشاره می کند و با بیان اینکه یتیمان، مسکینان و حتی اسیران (که دینی غیر از اسلام داشتند) از درب این خانه نا امید برنمی گشتند، در وصف این فضیلت اخلاقی اهل بیت علیهم السلام می فرماید:

(و یطعمون الطّعام علی حبّه مسکیناً و یتیماً و أسیراً)

«و غذا ی ( خویش) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند به مسکین و یتیم و أسیر می دهند…»

کرم اهل بیت علیهم السلام و در رأس آنان حضرت علی علیه السلام تا بدان جاست که حتی سائل را در نماز هم دست خالی بر نمی گردانند. چنانچه قرآن می فرماید:

(إنمّا ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذّین یقیمون الصّلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون)

«همانا ولی و سرپرست شمــا تنهــا خــداست و رسول او و مؤمنین، همان مؤمنینی که نماز را برپا میدارند و در رکوع زکات می دهند».

همچنین اهل بیت علیهم السلام در همه حالات به فقرا و مساکین رسیدگی می نموده اند، قرآن در این خصوص می فرماید:

حضرت علی علیه السلام چهار درهم را یکی شبانه، یکی روزانه ،یکی مخفیانه و دیگری آشکارا انفاق نمود:

(الذّین ینفقون أموالهم بالیل و النّهار سراً و علانیةً فلهم أجرهم عند ربّهم…)

«کسانی که دارایی شان را شبانه و روزانه، مخفیانه و آشکارا انفاق میکنند، پس اجرشان نزد پروردگارشان محفوظ است…»

حضرت علی علیه السلام به کارگزار ارشد خود مالک اشتر در خصوص رعایت حال طبقات محروم جامعه می فرماید:

(ثمّ الله فی الطّبقة السّفْلی من الذّین لا حیلة لهم من المساکین و المحتاجین و أهل البؤسی و الزّمنی، فانّ فی هذه الطبّقه قانعاً و معترّا و احفظ للّه ما استحفظک من حقّه فیهم و اجعل لهم قسماً من بیت مالک…)

«سپس خدا را در نظر بگیر در طبقه فرودست از مردم ،آنان که راه چاره ای ندارند و از درویشان و نیازمندان و بینوایان و آنانکه از بیماری بر جای مانده اند، زیرا در این طبقه مستمندی و سائلی یافت میشود که حاجتش را ابراز نمیکند ، پس به خاطر خدا حقّ آنان را أدا کن و سهمی از دارایی ات را به ایشان اختصاص بده…»

امام سجاد علیه السلام نیز به حاشیه نشینان بیمار توجه خاصّی داشتند. شهید مطهری در کتاب داستان راستان می نویسد:

«در مدینه چند نفر بیمار جذامی بود. مردم با تنفّر و وحشت از آنها دوری میکردند. این بیچارگان بیش از آن اندازه که جسماً از بیماری خود رنج میبردند، روحاً از تنفّر و انزجار مردم رنج می کشیدند و چون میدیدند دیگران از آنها تنفّر دارند خودشان با هم نشست و برخاست میکردند. یک روز ،هنگامی که دور هم نشسته بودند غذا میخوردند، علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام از آنجا عبور کرد. آنها امام را به سر سفره خود دعوت کردند. امام معذرت خواست و فرمود:

«من روزه دارم. اگر روزه نمیداشتم پایین می آمدم. از شما تقاضا میکنم فلان روز مهمان من باشید ».

این را گفت و رفت .امام در خانه دستور داد غذایی بسیار عالی و مطبوع پختند .میهمانان طبق وعده قبلی حاضر شدند. سفره ای محترمانه برایشان گسترده شد. آنها غذای خود را خوردند و امام هم در کنار همان سفره غذای خود را صرف کرد».

در سیره نگاری خاص امام رئوف و مهربان، حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام نیز توجه به دوست و دشمن به چشم میخورد، امام جواد علیه السلام در بیان علت نامگذاری پدرشان به «رضا» فرمودند: «زیرا مخالفان از دشمنان و موافقان از دوستان از او راضی بودند».

همچنین در خصوص توجه آن حضرت به مساکین و اطعام و اکرام ایشان آمده است:

دو تن از اصحاب آن حضرت به نامهای یاسر و نادر میگویند: امام رضا علیه السلام به ما فرمود: «هرگاه من، در حالی که مشغول خوردن هستید، به سراغ شما آمدم، برنخیزید تا از خوردن فارغ شوید.» و چه بسا جمعی از ما را احضار می کرد و به حضرت علیه السلام عرض می شد که ایشان مشغول خوردن هستند و امام علیه السلام می فرمود: «رهایشان کنید تا از خوردن فارغ گردند».

عبدالله بن صلت به نقل از مردمی از اهل بلخ میگوید: در سفر امام رضا علیه السلام به خراسان، همراه ایشان بودم. روزی دستور داد برایش سفره بگسترانند و همه غلامان خود را از سیاه گرفته تا دیگران، بر سفره گرد آورد. عرض کردم: قربانت گردم! کاش سفره ایشان را جدا می کردی! امام علیه السلام فرمود:

« دست بردار، خداوند تبارک و تعالی، یکی است و پدر هم یکی و مادر هم یکی و پاداش، به اعمال است».

از این رو به جاست خادمان و برنامه ریزان بارگاه رضوی که نمایندگان آن حضرت در پذیرایی و میزبانی از زائران حرم رضوی به شمار میروند، با سعه صدر و رأفت تمام ،پناهندگان به کهف أمن و أمان رضوی را مورد لطف و تفقّد خویش قرار دهند و با رسیدگی و اکرام و اطعام و تحمّل ایشان، یاد و سیره معصومین علیهم السلام را زنده نگاه دارند.

فراموش نشود گاهی زائرانی با هیأتی ساده و فقیرانه، به شدّت مورد عنایت صاحب خانه اند و کوچکترین ناملایمتی نسبت به ایشان خلاف رضایت میزبان اصلی بزم زیارت ،حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام است.

آزمون گام 18

گام 18
اصل نگاه و احترام ویژه
در فرهنگ تربیتی اسلام، در نگاه اول همه مؤمنین برادر و برابرند، به گونه ای که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:

(المومنون کأسنان المشط یتساووْن فی الحقوق بینهم و یتفاضلون بأعمالهم…)

«مؤمنین مانند دندانه های شانه اند که در حقوق با هم برابرند ،امّا در اعمال متفاوتند و بر یکدیگر برتری می یابند…»

امّا همانگونه که در ادامه فرمایش نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمده است در صورتی که فردی دارای برجستگیهای عملی، اخلاقی و امتیازات معنوی باشد، لازم است بیش از دیگران مورد احترام و تکریم قرار گیرد و به تعبیر روشنتر، تفاضل و برتری بین مؤمنین بر اساس اعمال، صفات و ویژگیهای معنوی و اخلاقی ایشان می باشد .

ملاکهای برتری میان اهل ایمان از منظر قرآن عبارتند از:

ایمان خداوند می فرماید:
(أفمن کان مؤمناً کمن کان فاسقاً لایستوون)

«آیا پس آنکه مؤمن است مانند فاسق است، هرگز این دو یکسان نیستند».

تقوی خداوند می فرماید:
(إنّ اکرمکم عند الله أتقاکم)

«همانا گرامیترین شما نزد خدا باتقواترین شماست».

علم خداوند می فرماید:
(قل هل یستوی الذّین یعلمون والذّین لا یعلمون)

«بگو آیا کسانی که میدانند با آنانکه نمی دانند برابرند!؟»

جهاد خداوند می فرماید:
)فضّل الله مجاهدین علی القاعدین أجراً عظیماً)

«خداوند مجاهدان را بر بازنشستگان )از جنگ) به پاداشی بزرگ برتری داده است ».

بر این اساس لازم است خادمان حرم ضمن تکریم و احترام گذاردن به عموم زایران و مجاورین، با یکسان سازی دیدگاه های خویش با دیدگاه های قرآنی و روایی، برای زائران و مجاورینی که امتیازات معنوی بیشتری دارند، احترام والاتری قائل شوند .

آزمون گام 17

اصل تحبیب قلوب
یکی از وظایف عمومی شیعیان و از جمله وظایف خاص خادمان، منتسبان و نزدیکان به اهل بیت علیهم السلام، تحبیب قلوب مردم نسبت به پیشوایان خود و عاشق پروری برای اهل بیت علیهم السلام می باشد. علاقه مند کردن مردمان به امامان و ارائه راهکارهای مهرورزی به ایشان و بویژه به امام رضا علیه السلام، از مسئولیتهای مهمّ خادمان آستان مبارک رضوی است. یکی از انتظارات امامان از یاران و سربازان خویش، غیر از تبعیت و اطاعت از فرامین آنها، دعوت مردم به سوی مکتب و مرام این خانواده است، چنانچه قرآن نیز به این مهم دستور داده و می فرماید:

(ادع إلی سبیل ربّک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتّی هی أحسن…)

«با حکمت و استدلال روشن و با موعظه نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با طریقهای نیکو با آنان (مخالفان) مجادله نما »

ناگفته پیداست که «سبیل ربّ» چیزی نیست جز پیروی از وجود مبارک امامان و مکتب و آرمانهای آنان و به همین دلیل در زیارت جامعه می خوانیم:

(أنتم السّبیل الأعظم و الصّراط الأقوم)

«شما (اهل بیت) راه بزرگ (رسیدن به خدا) و صراط پابرجائید».

در تفسیر نور ذیل این آیه شریفه می خوانیم:

«این آیه برای همه مسئولین و مربیان و معلمان و اساتید و علماء دستور جامعی میدهد که باید آنان برای موفقیتّ خود با شیوه های گوناگونی نسبت به مخاطبان گوناگون خود، مجهز باشند؛ چرا که همه مردم را نمیتوان با یک شیوه دعوت کرد؛ هر شخصی یک روح و ظرفیت دارد که باید با زبان خودش با او سخن گفت. «خواص را با حکمت و استدلال »و «عوام را با موعظه نیکو» و «مخالفان را با جدال نیکوتر »ارشاد کنیم».

امّا در خصوص عاشق پروری برای اهل بیت علیهم السلام امام صادق علیه السلام می فرمایند:

(رحم الله عبداً حبّبنا إلی النّاس و لم یبغّضنا إلیهم)

«رحمت خدا بر آن بنده ای که ما را محبوب مردم گرداند و کاری نکند که مبغوض مردم شویم».

(رحم الله عبداً اجترّ مودّة النّاس إلینا فحدّثهم بما یعرفون و ترک ما ینکرون.)

«خداوند رحمت کند بنده ای را که مردم را به دوست داشتن ما برانگیزد و درباره چیزهایی که میدانند با ایشان سخن گوید و آنچه را که نمیدانند و نمیتوانند بپذیرد ،فروگذارد ».

تاریخ شاهد شیعیان باوفای بسیاری بوده است که با جانفشانی تمام، همه هستی خود را فدای امامان خویش نمودند و در راه «حرکت» در مسیر رضایت پیشوایان خود و «دعوت» به سوی ایشان از هیچ کوششی دریغ ننمودند .

یکی از سربازان باوفا میثم بود. او غلامی بود که توسط حضرت علی علیه السلام خریداری شد. میثم در تمام طول عمر و حتی هنگامی که او را بر دار کردند، دست از مدح و منقبت حضرت برنداشت. در وصف حال او در تاریخ آمده است:

میثم تمّار غلام زنی از بنی اسد بود. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام او را خرید و آزاد کرد، پس از او پرسید که چه نام داری؟ گفت: سالم حضرت فرمود: خبر داده است مرا رسول خدا علیها السلام که پدرت تو را در عجم میثم نامگذاری کرده، گفت: راست گفته اند خدا و رسول و أمیرالمومنین، به خدا سوگند که مرا پدرم چنین نامگذاری کرده است. حضرت فرمود: نام سالم را کنار بگذار و همین نام که حضرت رسول علیها السلام خبر داده است داشته باش، پس نام خود را میثم گذاشت و کنیه خود را ابوسالم. روزی امیرالمؤمنین علیه السلام به او فرمود که تو را بعد از من خواهند گرفت، بر دار خواهند کشید و حربه بر تو خواهند زد و در روز سیم خون از بینی و دهان تو روان خواهد شد و محاسن تو از آن رنگین خواهد شد. پس منتظر آن خضاب باش و تو را بر در خانه عمروبن الحریث با نه نفر دیگر بدار خواهند کشید و چوب دار تو از همه آنها کوتاهتر خواهد بود و تو به منزلت از آنها نزدیکتر خواهی بود با من، بیا تا بتو بنمایم آن درختی که ترا بر چوب آن خواهند آویخت .پس آن درخت را بمن نشان داد. به روایت دیگر حضرت به او گفت: ای میثم چگونه خواهد بود حال تو در وقتیکه ولدالزنای بنی امیه تو را بطلبد و تکلیف کند که از من بیزار شوی؟ میثم گفت: بخدا سوگند که از تو بیزار نخواهم شد .حضرت فرمود: بخدا سوگند که تو را خواهد کشت و بردار خواهد کشید. میثم گفت: صبر خواهم کرد و اینها در راه خدا کم است و آسان.حضرت فرمود: ای میثم تو در آخرت با من خواهی بود و در درجه من، پس بعد از حضرت امیرالمومنین علیه السلام میثم پیوسته به نزد آن درخت آمد و نماز می خواند و میگفت خدا برکت دهد تو را ای درخت که من از برای تو آفریده شده ام و تو از برای من نشو و نما می کنی. به عمرو بن الحریث می رسید می گفت من وقتی که همسایه تو خواهم شد رعایت همسایگی من بکن. عمرو گمان می کرد که خانه می خواهد در پهلوی خانه او بگیرد، می گفت مبارک باشد خانه ابن مسعود را خواهی خرید یا خانه ابن حکم را و نمی دانست که مراد او چیست، پس در سالی که حضرت امام حسین علیه السلام از مدینه متوجه مکه شد و از مکه متوجه کربلا، میثم به مکه رفت و به نزد ام سلمه رضی الله عنها زوجه حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم رفت، ام سلمه گفت: تو کیستی؟ گفت: منم میثم، ام سلمه گفت: بخدا سوگند شنیدم که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم در دل شب یاد میکرد تو را و سفارش تو را به حضرت امیرالمومنین علیه السلام می کرد، پس میثم احوال حضرت امام حسین علیه السلام را پرسید: ام سلمه گفت که به یکی از باغهای خود رفته است. میثم گفت: که چون بیاید سلام مرا به او برسان و بگوی به این زودی من و تو به نزد حق تعالی یکدیگر را ملاقات خواهیم کرد انشاء الله، پس ام سلمه بوی خوشی طلبید و کنیزک خود را گفت محاسن او را خوشبو کن، چون محاسن او را خوشبو کرد میثم گفت تو محاسن مرا خوشبو کردی و در این زودی در راه محبت شما اهل بیت علیهم السلام به خون خضاب خواهد شد. پس ام سلمه گفت: حضرت امام حسین علیه السلام تو را بسیار یاد می کرد. میثم گفت: من نیز پیوسته در یاد اویم و من تعجیل دارم و برای من و او امری مقدر شده است که می باید به او برسیم. چون بیرون آمد عبدالله بن عباس را دید که نشسته است، گفت: ای پسر عباس سؤال کن آنچه خواهی از تفسیر قرآن که من قرآن را نزد امیرالمؤمنین علیه السلام خوانده ام و تأویلش از او شنیده ام، ابن عباس دواتی و کاغذی طلبید و از میثم می پرسید و می نوشت تا آنکه میثم گفت: چون خواهد بود حال تو ای پسر عباس در وقتی که ببینی مرا با نه نفر بدار کشیده باشند، چون ابن عباس این را شنید کاغذ را درید و گفت تو کهانت می کنی، میثم گفت کاغذ را مدر اگر آنچه گفتم به عمل نیاید کاغذ را پاره کن چون از حج فارغ شد متوجه کوفه شد و پیش از آن که به حج رود با عریف کوفه می گفت که زود باشد حرام زاده بنی امیه مرا از تو طلب کند و از او مهلتی بطلبی و آخر مرا به نزد او ببری تا آنکه بر در خانه عمر و بن الحریث مرا بدار کشند. چون عبید الله زیاد به کوفه آمد عریف را طلبید و احوال میثم را از او پرسید، معرف گفت: او به حج رفته است گفت به خدا سوگند اگر او را نیاوری ترا به قتل رسانم، پس او مهلتی طلبید و به استقبال میثم رفت به قادسیه و در آنجا ماند تا میثم آمد و میثم را گرفت و به نزد آن ملعون برد، چون داخل مجلس شد حاضران گفتند این مقّربترین مردم بود نزد علی ابن ابیطالب علیه السلام. گفت: وای بر شما این عجم را اینقدر اعتبار می کرد؟ گفتند: بلی، عبیدالله گفت:پروردگار تو در کجا است؟ گفت: در کمین ستمکاران است و تو یکی از ایشان؛ ابن زیاد گفت: تو این جرئت داری که این روش سخن بگویی، اکنون بیزاری بجوی از ابو تراب، گفت: من ابو تراب را نمی شناسم ابن زیاد گفت بیزار شو از علی ابن ابیطالب علیه السلام، میثم گفت اگر نکنم چه خواهی کرد؟ گفت بخدا سوگند ترا به قتل خواهم رسانید. میثم گفت: مولای من مرا خبر داده است که تو مرا به قتل خواهی رسانید و به دار خواهی کشید با نه نفر دیگر بر در خانه عمر و بن الحریث، ابن زیاد گفت: من مخالفت مولای تو میکنم تا دروغ او ظاهر شود. میثم گفت: مولای من دروغ نگفته است و آنچه فرموده است از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم از جبرئیل شنیده و جبرئیل از خداوند عالمیان شنیده، پس چگونه مخالفت ایشان می توانی کرد و می دانم به چه روش مرا خواهی کشت و در کجا به دار خواهی کشید و اول کسی را که در اسلام بر دهان او لجام خواهند بست من خواهم بود پس امر کرد میثم و مختار هر دو را به زندان بردند و در زندان میثم به مختار گفت تو از حبس رها خواهی شد و خروج خواهی کرد و طلب خون امام حسین علیه السلام خواهی کرد و همین مرد را خواهی کشت، چون مختار را بیرون برد که بکشد پیکی از جانب یزید رسید و نامه آورد که مختار را رها کن و او را رها کرد، پس میثم را طلبید و امر کرد که او را بردار کشند بر در خانه عمرو بن الحریث و در آن وقت عمرو دانست که مراد میثم چه بوده است پس جاریه خود را امر کرد که زیر دار او را جاروب کند و بوی خوشی برای او بسوزاند پس او شروع کرد به نقل احادیث در فضایل اهل بیت و در لعن بنی امیه و آنچه واقع خواهد شد از قتل و انقراض بنی امیه چون به ابن زیاد گفتند که این مرد رسوا کرد شما را، آن ملعون امر کرد که دهان او را لجام نمودند و بر چوب دار بستند که سخن نتواند؛ گفت ،چون روز سیم شد ملعونی آمد و حربه در دست داشت و گفت به خدا سوگند که این حربه را به تو میزنم با آن که میدانم روزها روزه بودی و شبها به عبادت حق تعالی ایستاده بودی، پس حربه را بر تهیگاه او زد که به اندرونش رسید و در آخر روز خون از سوراخ های دماغش روان شد و بر ریش و سینه مبارکش جاری شد و مرغ روحش به ریاض جنان پرواز کرد و شهادت او پیش از آن بود که حضرت امام حسین علیه السلام وارد عراق شود به ده روز ایضاً روایت کرده اند که چون آن بزرگوار به رحمت پروردگار واصل شد هفت نفر از خرما فروشان که هم پیشه او بودند شبی آمدند در وقتی که پاسبانان همه بیدار بودند و حقتعالی دیده ایشان را پوشانید تا ایشان میثم را دزدیدند و آوردند و به کنار نهری دفن کردند و آب بر روی او افکندند و هر چند پاسبانان تفحص کردند از او اثری نیافتند.

آزمون گام 16

اصل ادب
یکی از برترین معرف های شخصیت هر فرد «ادب» و تنظیم رفتار و گفتار براساس زیباترین شکل و رعایت ظرافت در گفتار، رفتار و ارتباطات می باشد. مرحوم علامه طباطبایی در تعریف ادب می فرمایند:

«هیأت زیبا و پسندیده ایست که طبع و سلیقه چنین سزاوار می داند که هر عمل مشروعی چون دینی باشد مانند دعا و امثال آن و چه مشروع عقلی باشد مانند دیدار دوستان، بر طبق آن هیأت واقع شود، به عبارت دیگر، ادب عبارتست از ظرافت عمل و معلوم است که عمل وقتی ظریف و زیبا جلوه میکند که اولا مشروع بوده و منع تحریمی نداشته باشد، پس در ظلم و دروغً و خیانت و کارهای شنیع و قبیح ادب معنا ندارد و ثانیاً عمل اختیاری باشد، یعنی ممکن باشد که آن را در چند هیأت و شکل درآورد و شخصی به اختیار خود آن را به وجهی انجام دهد که مصداق ادب واقع شود».

بر مبنای این تعریف ادب به معنای، انتخاب زیباترین و بهترین واژگان در مکالمات روزمره، بهترین برخورد در نگاه ،راه رفتن، ایستادن، امر به معروف، نهی از منکر، نظم بخشی و… است که رعایت آن در محضر بزرگان ضرورتی دو چندان مییابد و بر خادمان آستان قدس رضوی است که در محضر بزرگی بی بدیل چون حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام همه مراتب ادب را به شایستگی رعایت کنند، زیرا اولا خدّام حرم، به حرم و بلکه به خود صاحب حرم، امام رضًا علیه السلام، منتسب اند و ثانیاً خادمان به خاطر نگاه تقدّس آمیزی که زائران به ایشان دارند، الگویی تمام عیار به شمار می آیند و ثالثاً لازم است زائران با آموختن ادب از سربازان و خادمان امام رضا علیه السلام این سوغات معنوی را با خود به اوطان خویش ببرند و از این رهگذر فرهنگ ادب در جامعه گسترش یابد .

در سخنان حضرت علی علیه السلام در اهمیت و جایگاه ادب آمده است:

«زیور شما ادب است»

«برترین شرافت ادب است».

«تو به ادب خود ارزش می یابی، پس آن را با بردباری زینت بخش»
این وبگاه به یاد عارف بالله، ولایتمدار واقعی، بزرگ مرد تاریخ تشیع و انقلاب ایران، علامه ذوالفنون، بحر العلوم النجوم، فلاسفه، عرفان، ریاضیات، فقه و اصول، استاد دلسوز و مهربان، فردوسی زمان معاصر و انسانی مردمی و خاکی حضرت آیت الله العظمی علامه شیخ حسن حسن زاده آملی (رحمت الله علیه) بنا گردیده است.
نثار روح مطهر و قدسیه عالم ربانی الفاتحه مع الصلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ❤️🌹
Designed By Erfan Edited By Naghl Powered By Bayan