وقف حاج قاسم

وبگاه بصیرتی و مذهبی

آزمون گام دوم- سیاست کلان

روش و مراحل تدوین سند
روش و مراحل انجام کار و ترتیباتی که طی آن سند فعلی سیاست‌های آستان قدس رضوی تدوین شده به شرح زیر است:

1- تشکیل کارگروه تخصصی مشورتی متشکل از اساتید و خبرگان امر سیاست‌گذاری؛
2- مرور انواع مدل‌های سیاست‌گذاری وگزینش مدل مناسب؛
3- بررسی احکام مقام معظم رهبری مد ظله العالی و اسناد بالادستی مانند بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، سیاست‌های اقتصاد مقاومتی و اصول موضوعه فعالیت‌های اقتصادی دستگاه‌های تحت پوشش دفتر مقام معظم رهبری و دیدگاه‌های تولیت محترم آستان قدس رضوی؛
4- احصاء مسائل بخش‌های مختلف آستان قدس رضوی با مشارکت مدیران و کارشناسان این مجموعه‌ها؛
5- بازخوانی و اصلاح توافق بر مضامین اسناد راهبردی (بیانیه مأموریت؛ سند چشم‌انداز؛ و ارزش‌های بنیادین)
6- توافق بر متن مأموریت و چشم‌انداز و ارزش‌های بنیادین و تدوین اهداف کلان؛
7- تدوین اصول موضوعه مشتمل بر نگرش مبنا و راهکارهای اساسی حل مسائل؛
8- تدوین سیاست‌های بخشی شامل پیشنهادها، راه‌حل‌ها و چارچوب‌های کنش در تحقق اهداف بخش‌های مختلف آستان قدس رضوی با بهره‌مندی فراگیر از نظرات حدود 50نفر از کارشناسان و مدیران بخش‌های مربوطه و تدقیق سیاست‌ها با نظر خبرگان؛
9- تنظیم نهایی با توجه و ابتنا بر اسناد بالادستی (مندرج در بند3).


در نهایت و پس از طی مراحل نه‌گانه فوق و بازبینی مکرر سیاست‌ها با توجه به نظرات و پیشنهادهای اخذ شده سند سیاست‌های کلان آستان قدس رضوی مشتمل بر بخش‌های زیر تدوین و ارائه گردید:

مأموریت
بیانیه چشم‌انداز
ارزش‌های بنیادین (8 ارزش)
اهداف کلان (10 هدف)
سیاست‌های عمومی (14 سیاست)
اصول موضوعه (31 اصل)
سیاست‌های بخشی ( 244 سیاست)


در تدوین این سند تلاش شده است تا حد امکان از ورود به لایه برنامه‌ریزی راهبردی و عملیاتی اجتناب و با وفاداری به سطح سیاست‌گذاری کلان، به تبیین رویکردها و انتظارات در همان سطح پرداخته شود. با این‌همه، لزوم رفع تعارض، موازی‌کاری و ابهام در وظایف، مأموریت‌ها، جغرافیای عمل و مخاطبِ مجموعه‌های تابعه باعث شده است به ناچار در برخی موارد از سطح سیاست‌گذاری عدول و سیاست‌هایی نزدیک به اجرا، حاکم بر وظایف و ماموریت‌ها و حوزه‌های عمل مجموعه‌ها تدوین شود. بنابراین به‌منظور سودمندی بیشتر سند، معیارهایی همچون «دقت، قاطعیت محتوا، پیشگیری از دوگانگی برداشت‌ها و تعارضات راهبردی و عملیاتی در برنامه‌های تابعه» بر «یک‌دستی و هم‌ترازی در فحوای سیاست‌ها» ترجیح داده شده است.

تمام توجه بر این بوده است سیاست‌های حاضر به نحوی تنظیم گردد که چارچوبی برای هم‌افزایی مجموعه‌های آستان قدس رضوی، کاهش موازی‌کاری‌ها و جلوگیری از تضییع توان‌ها به وجود آورد و زمینه تحقق مأموریت‌های ابلاغی مقام معظم رهبری مد ظله العالی را فراهم آورد. ضمن قدرشناسی فراوان از تمامی کارشناسان و مدیران دلسوز این آستان مقدس امیدواریم مجموعه تدابیر و کوشش‌های انجام‌شده و حسن اجرای تکالیف پیشِ رو، موجبات رضایت ولی‌نعمتمان حضرت رضا علیه آلاف التحیه و الثناء را فراهم آورد.

گام اول- سیاست های کلان

نگرش به سیاست‌گذاری و طراحی سازوکار آن در آستان قدس رضوی موضوع جدیدی نیست و حداقل در دو دوره از ادوار مدیریتی گذشته، تلاش‌های ارزشمندی صورت گرفته که منجر به تدوین دو سند به‌شرح زیر شده است:

الف - برنامه راهبردی (سال 1391)
این برنامه به‌ صورت یک پروژه تفصیلی در فروردین ماه 1383 آغاز شد و برونداد آن، سندی 2700 صفحه‌ای‌ بود که در قالب مجموعه‌ای 8 جلدی با عنوان «مستندات برنامه‌ریزی راهبردی آستان قدس رضوی» در سال 1389 منتشر گردید.


ب – تدوین سیاست‌های کلان آستان قدس رضوی (سال 1396)
پس از ارتحال تولیت آستان قدس رضوی، «مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین عباس واعظ طبسی»، رهبر معظم انقلاب، در 17 اسفندماه 1394، در حکم انتصاب تولیت جدید، «حجت‌الاسلام و المسلمین ابراهیم رئیسی»، محورهای هفت‌گانه‌ای را به‌عنوان جهت‌گیری‌های اصلی آستان قدس رضوی ابلاغ فرمودند. این حکم که به «منشور هفتگانه» معروف است، افق‌ها و مأموریت‌های جدیدی را پیش روی این آستان نهاد؛ خدمت به زائران و مجاوران به ویژه ضعفا و نیازمندان، بیشترین بهره‌گیری از ظرفیت‌های فرهنگی ... و نگهداری گنجینه منحصربه‌فرد بناها و فضاها، برخی از فرازهای این منشور راهبردی هستند.
برای نیل به وضعیت مطلوب و تحقق مفاد منشور هفتگانه، تدوین سند سیاست‌های کلان آستان قدس رضوی در سال 1395 آغاز شد و در نهایت، 30 سیاست‌ اصلی، 175 عامل حیاتی موفقیت (CSF) و 485 شاخص کلیدی عملکرد (KPI) طراحی و به زیرمجموعه‌ها ابلاغ گردید.


پ. دوره جاری؛ بازبینی و تکمیل اسناد راهبردی آستان قدس رضوی (سال 1399)
گذشت زمان –بیش از10 سال از تدوین سند اول و 3سال از سند دوم- و ابلاغ ماموریت‌های جدید نسبت به این دو سند و همچنین ضرورت ساماندهی برخی از موازی‌کاری‌ها، بازبینی جهت‌گیری‌ها و سیاست‌های کلان آستان قدس رضوی را ضروری می نمود. بدین منظور و با دستور تولیت محترم، اداره کل بررسی و نظارت راهبردی، موظف به پیگیری و انجام این مهم گردید. با توسل به امام علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء و بهره‌مندی از توان اساتید، کارشناسان خبره کشوری، مدیران باتجربه و کارشناسان خبره آستان قدس رضوی، بروزرسانی و بازطراحی وضعیت مطلوب در قالب سند سیاست‌های این آستان مقدس، با رویکردهای زیر آغاز شد:
بهره‌گیری کامل از نقاط قوت اسناد راهبردی سابق در بروزرسانی یا بازطراحی فرآیندها باتوجه به مأموریت‌ها و شرایط محیطی و مسائل جدید؛
ساماندهی فعالیت‌های موازی واحد‌های تخصصی و مسائل فعلی آستان با نگاهی آینده‌پژوهانه.
پرهیز از تدوین مدل علمی جدید و یا انجام پژوهش‌های مبنایی موشکافانه یا راهبردنگاری تفصیلی و ... (علیرغم اذعان به سودمندی آنها) به‌دلیل زمان‌بری این روش‌ها

آزمون گام 21

گام 21
حفظ اسرار و عدم تتبعّ عیوب
یکی از شرایط لازم برای ورود به بیت الانبیاء و بیت الولایه و استقرار حضور در حرم اهل بیت علیهم السلام، کتمان اسرار است ،اسرار یا از اسرار شخصی و فردی است که به اسرار خانوادگی اقتصادی، اخلاقی و… قابل تقسیم است و یا اینکه از اسرار مربوط به زندگی دیگران می باشد .

از این رو خادمان و خواصّ حریم رضوی علیه السلام با توجه به شرح صدر و ظرفیت بالای روحی اخلاقی که دارند لازم است در حفظ هر دو نوع سرّ کوشا باشد:

اسرار فردی، عرفانی و اخلاقی و…
منظور از اینگونه اسرار، همان حالات خوش معنوی و بهره مندی از عنایات ویژه خدا، اهل بیت علیهم السلام و بویژه امام رضا علیه السلام میباشد که لازم است خدّام محترم حرم، این عنایات را به عنوان گنجینه اسراری ارزشمند، در صندوقچه دل نگاه دارند و از برملا کردن آن به هر عنوان بپرهیزند، چرا که افشاء اسرار علاوه بر اینکه با اخلاص منافات دارد، در بیشتر مواقع به محرومیت از این عنایات منجر شده و گاهی موجب سوء استفاده و سوء برداشت خواهد شد، از اینرو توجه به یک نکته در حافظ اسرار اهل بیت علیهم السلام بودن بسیار حائز اهمیت است و آن اینکه:

آنکـه را اســرار حــق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند

اسرار مردم و زائران
مراد از اسرار مردم و زائران حریم رضوی، آداب، رسوم و ویژگیهای رفتاری و قومیتی آنهاست که خدّام محترم به خاطر ارتباط مستمر با ایشان، از آنها مطلعند .این اسرار زائران در صورت برملا شدن ممکن است زمینه غیبت، عیبجویی و افشای اسرار و معایب پوشی دهی آنان را فراهم آورد و سبب هتک حرمت زائران آن حضرت گردد ،از اینرو عیب پوشی، کتمان اسرار و معایب زائران از جمله وظایف خادمان است، چنانچه گفته اند:

(قلوب الأحرار قبور الأسرار)

« دلهای آزادگان مقبره و مدفن اسرار است».

حضرت علی علیه السلام در نامه خود به کارگزار ارشدشان ،مالک اشتر، یکی از مهمترین ملاکهای انتخاب همکار و یاران را عیب پوشی میدانند و میفرمایند:

(و لیکن أبعد رعیتک و أشنأهم عندک أطلبهم لمعایب النّاس فإنّ فی النّاس عیوباً الوالی أحقّ من سترها…)

«باید دورترین افراد ملّت تو و دشمنترین آنها نزد تو ،عیب جوترین آنها از مردم باشد، زیرا مردم عیب هایی دارند و زمامدار سزاوارترین کس به پوشاندن آنهاست».

از امام رضا علیه السلام نیز روایت شده که در بیان صفات مؤمن فرمودند:

(لا یکون المؤمن مؤمناً حتّی تکون فیه ثلاث خصالٍ، سنّة من ربّه و سنّةٌ من نبیه و سنّةٌ من ولیه، فأمّا السّنّة من ربّه فکتمان السّرّ…)

«مؤمن، مؤمن نیست مگر اینکه سه خصلت در او جمع باشد، یک خصلت از پروردگارش، یک خصلت از پیامبرش و یک خصلت از امامش، امّا خصلتی که از پروردگارش باید داشته باشد، رازداری و کتمان اسرار است…»

آزمون گام 20

گام 20

شناخت مردم و تحمّل خطاهای آنان (حلم و بردباری)

از جمله صفات بارز نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمّه طاهرین علیهم السلام، شناخت اخلاق و روحیات مردم و آشنایی با طبقات و فرهنگهای متفاوت آنان و تنظیم روابط و عکس العمل ها بر اساس میزان ظرفیت مخاطبین خود بوده است و بر این اساس معصومین علیهم السلام، خطاها و تندی های خلق، اصحاب و حتی برخی از منافقین را تحمّل می کردند .خادمان حرم امامان علیهم السلام لازم است با الگوگیری از سیره اولیای الهی و موالی خویش، خصوصاً در این زمینه، همراه با بردباری و سعه صدر اوّلا با روحیات و فرهنگ اقشار مختلف زایران آشنا باشند و تلاًش کنند خود را با آن تطبیق دهند. و ثانیاً در عمل، با برخوردی صبورانه، از خطاها و اشتباهات گفتاری و رفتاری ایشان صرفنظر کنند .سیره امامان معصوم علیهم السلام: گواهی روشن بر تجلّی این اخلاق کریمانه و برخورد صبورانه اهل بیت علیهم السلام با مردم می باشد. در روایتی آمده است، روزی امام رضا علیه السلام به حمّام رفت. فردی به ایشان گفت، ای مرد! مرا کیسه بکش .حضرت علیه السلام او را کیسه کشید. مردم، حضرت را به آن مرد معرفی کردند. او از امام پوزش طلبید و حضرت علیه السلام دل آن مرد را آرام میکرد و همچنان کیسه اش می کشید.

در کتاب داستان راستان شهید مطهری در وصف خلق صبورانه امام حسین علیه السلام آمده است:

شخصی از اهل شام، به قصد حج یا مقصد دیگری به مدینه آمد. چشمش افتاد به مردی که در کناری نشسته بود. توجهش جلب شد. پرسید: «این مرد کیست؟» گفته شد: «حسین ابن علی ابن ابیطالب است». سوابق تبلیغاتی عجیبی که در روحش رسوخ کرده بود، موجب شد که دیگ خشمش به جوش آید و قربةً الی الله آنچه میتواند سبّ و دشنام نثار حسین بن علی علیه السلام بنماید. همین که هر چه خواست گفت و عقده دل خود را گشود، امام حسین بدون آنکه خشم بگیرد و اظهار ناراحتی کند، نگاهی پر از مهر و عطوفت به او کرد و پس از آنکه چند آیه از قرآن، مبنی بر حسن خلق و عفو و اغماض قرائت کرد ،به او فرمود: «ما برای هر نوع خدمت و کمک به تو آماده ایم .»آنگاه از او پرسید: «آیا از اهل شامی؟» جواب داد: «آری .»فرمود: «من با این خلق و خوی سابقه دارم و سرچشمه آن را می دانم».

پس از آن فرمود: «تو در شهر ما غریبی؛ اگر احتیاجی داری حاضریم به تو کمک دهیم، حاضریم در خانه خود از تو پذیرایی کنیم، حاضریم تو را بپوشانیم، حاضریم به تو پول بدهیم».

مرد شامی که منتظر بود امام با عکس العمل شدیدی برخورد کند و هرگز گمان نمیکرد با یک هم چو گذشت و اغماضی روبرو شود، چنان منقلب شد که گفت: «آرزو داشتم در آن وقت زمین شکافته میشد و من به زمین فرو میرفتم و این چنین نشناخته و نسنجیده گستاخی نمیکردم. تا آن ساعت ،برای من روی زمین کسی از حسین و پدرش مبغوض تر نبود و از آن ساعت برعکس، کسی نزد من از او و پدرش محبوب تر نیست.»

آزمون گام 19

گام 19
اصل توجه به محرومان، مسکینان و مستمندان
خانه و حرم اهل بیت علیهم السلام همواره در طول تاریخ مأمن فقراء و مستمندان و ملجأ غریبان و نیازمندان بوده است و طبقات محروم جامعه در زمان حیات نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و معصومین علیهم السلام بدون هیچ واهمه و واسطه ای می توانستند برای عرض حاجات خویش به محضر آن بزرگواران شرفیاب شوند، در کنار آنان بنشینند و با احساس آرامش کامل مشکلات خویش را بازگو نمایند .

خداوند متعال در قرآن پیغمبرش را فرمان میدهد تا با آغوش باز از این طبقه اجتماعی استقبال نماید و برای خوشایند مترفین و أشراف، ایشان را طرد ننماید:

(ولا تطرد الذّین یدعون ربهّم بالغداة و العشی یریدون وجهه…)

«مؤمنین (فقیری) را که صبح و شام خدا را می خوانند و جز ذات پاک او نظری ندارند، از خود دور مکن…» در همین راستا حضرت نوح نیز به قومش می فرمود:

(و ما أنا بطارد المؤمنین)

«من هرگز مؤمنین (فقیر) را از خود دور نخواهم کرد».

در سیره اهل بیت علیهم السلام، طبقات محروم اجتماعی که همواره از سوی عموم مورد بی توجهی واقع می شدند و عملاً در حاشیه قرار می گرفتند، مورد تفقّد، عنایت و نظر خاصّ امامان علیهم السلام بوده اند .

سوره انسان که از افتخارات اهل بیت علیهم السلام محسوب میگردد به زیبایی به این سیره معصومین علیهم السلام اشاره می کند و با بیان اینکه یتیمان، مسکینان و حتی اسیران (که دینی غیر از اسلام داشتند) از درب این خانه نا امید برنمی گشتند، در وصف این فضیلت اخلاقی اهل بیت علیهم السلام می فرماید:

(و یطعمون الطّعام علی حبّه مسکیناً و یتیماً و أسیراً)

«و غذا ی ( خویش) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند به مسکین و یتیم و أسیر می دهند…»

کرم اهل بیت علیهم السلام و در رأس آنان حضرت علی علیه السلام تا بدان جاست که حتی سائل را در نماز هم دست خالی بر نمی گردانند. چنانچه قرآن می فرماید:

(إنمّا ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذّین یقیمون الصّلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون)

«همانا ولی و سرپرست شمــا تنهــا خــداست و رسول او و مؤمنین، همان مؤمنینی که نماز را برپا میدارند و در رکوع زکات می دهند».

همچنین اهل بیت علیهم السلام در همه حالات به فقرا و مساکین رسیدگی می نموده اند، قرآن در این خصوص می فرماید:

حضرت علی علیه السلام چهار درهم را یکی شبانه، یکی روزانه ،یکی مخفیانه و دیگری آشکارا انفاق نمود:

(الذّین ینفقون أموالهم بالیل و النّهار سراً و علانیةً فلهم أجرهم عند ربّهم…)

«کسانی که دارایی شان را شبانه و روزانه، مخفیانه و آشکارا انفاق میکنند، پس اجرشان نزد پروردگارشان محفوظ است…»

حضرت علی علیه السلام به کارگزار ارشد خود مالک اشتر در خصوص رعایت حال طبقات محروم جامعه می فرماید:

(ثمّ الله فی الطّبقة السّفْلی من الذّین لا حیلة لهم من المساکین و المحتاجین و أهل البؤسی و الزّمنی، فانّ فی هذه الطبّقه قانعاً و معترّا و احفظ للّه ما استحفظک من حقّه فیهم و اجعل لهم قسماً من بیت مالک…)

«سپس خدا را در نظر بگیر در طبقه فرودست از مردم ،آنان که راه چاره ای ندارند و از درویشان و نیازمندان و بینوایان و آنانکه از بیماری بر جای مانده اند، زیرا در این طبقه مستمندی و سائلی یافت میشود که حاجتش را ابراز نمیکند ، پس به خاطر خدا حقّ آنان را أدا کن و سهمی از دارایی ات را به ایشان اختصاص بده…»

امام سجاد علیه السلام نیز به حاشیه نشینان بیمار توجه خاصّی داشتند. شهید مطهری در کتاب داستان راستان می نویسد:

«در مدینه چند نفر بیمار جذامی بود. مردم با تنفّر و وحشت از آنها دوری میکردند. این بیچارگان بیش از آن اندازه که جسماً از بیماری خود رنج میبردند، روحاً از تنفّر و انزجار مردم رنج می کشیدند و چون میدیدند دیگران از آنها تنفّر دارند خودشان با هم نشست و برخاست میکردند. یک روز ،هنگامی که دور هم نشسته بودند غذا میخوردند، علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام از آنجا عبور کرد. آنها امام را به سر سفره خود دعوت کردند. امام معذرت خواست و فرمود:

«من روزه دارم. اگر روزه نمیداشتم پایین می آمدم. از شما تقاضا میکنم فلان روز مهمان من باشید ».

این را گفت و رفت .امام در خانه دستور داد غذایی بسیار عالی و مطبوع پختند .میهمانان طبق وعده قبلی حاضر شدند. سفره ای محترمانه برایشان گسترده شد. آنها غذای خود را خوردند و امام هم در کنار همان سفره غذای خود را صرف کرد».

در سیره نگاری خاص امام رئوف و مهربان، حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام نیز توجه به دوست و دشمن به چشم میخورد، امام جواد علیه السلام در بیان علت نامگذاری پدرشان به «رضا» فرمودند: «زیرا مخالفان از دشمنان و موافقان از دوستان از او راضی بودند».

همچنین در خصوص توجه آن حضرت به مساکین و اطعام و اکرام ایشان آمده است:

دو تن از اصحاب آن حضرت به نامهای یاسر و نادر میگویند: امام رضا علیه السلام به ما فرمود: «هرگاه من، در حالی که مشغول خوردن هستید، به سراغ شما آمدم، برنخیزید تا از خوردن فارغ شوید.» و چه بسا جمعی از ما را احضار می کرد و به حضرت علیه السلام عرض می شد که ایشان مشغول خوردن هستند و امام علیه السلام می فرمود: «رهایشان کنید تا از خوردن فارغ گردند».

عبدالله بن صلت به نقل از مردمی از اهل بلخ میگوید: در سفر امام رضا علیه السلام به خراسان، همراه ایشان بودم. روزی دستور داد برایش سفره بگسترانند و همه غلامان خود را از سیاه گرفته تا دیگران، بر سفره گرد آورد. عرض کردم: قربانت گردم! کاش سفره ایشان را جدا می کردی! امام علیه السلام فرمود:

« دست بردار، خداوند تبارک و تعالی، یکی است و پدر هم یکی و مادر هم یکی و پاداش، به اعمال است».

از این رو به جاست خادمان و برنامه ریزان بارگاه رضوی که نمایندگان آن حضرت در پذیرایی و میزبانی از زائران حرم رضوی به شمار میروند، با سعه صدر و رأفت تمام ،پناهندگان به کهف أمن و أمان رضوی را مورد لطف و تفقّد خویش قرار دهند و با رسیدگی و اکرام و اطعام و تحمّل ایشان، یاد و سیره معصومین علیهم السلام را زنده نگاه دارند.

فراموش نشود گاهی زائرانی با هیأتی ساده و فقیرانه، به شدّت مورد عنایت صاحب خانه اند و کوچکترین ناملایمتی نسبت به ایشان خلاف رضایت میزبان اصلی بزم زیارت ،حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام است.

آزمون گام 18

گام 18
اصل نگاه و احترام ویژه
در فرهنگ تربیتی اسلام، در نگاه اول همه مؤمنین برادر و برابرند، به گونه ای که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:

(المومنون کأسنان المشط یتساووْن فی الحقوق بینهم و یتفاضلون بأعمالهم…)

«مؤمنین مانند دندانه های شانه اند که در حقوق با هم برابرند ،امّا در اعمال متفاوتند و بر یکدیگر برتری می یابند…»

امّا همانگونه که در ادامه فرمایش نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمده است در صورتی که فردی دارای برجستگیهای عملی، اخلاقی و امتیازات معنوی باشد، لازم است بیش از دیگران مورد احترام و تکریم قرار گیرد و به تعبیر روشنتر، تفاضل و برتری بین مؤمنین بر اساس اعمال، صفات و ویژگیهای معنوی و اخلاقی ایشان می باشد .

ملاکهای برتری میان اهل ایمان از منظر قرآن عبارتند از:

ایمان خداوند می فرماید:
(أفمن کان مؤمناً کمن کان فاسقاً لایستوون)

«آیا پس آنکه مؤمن است مانند فاسق است، هرگز این دو یکسان نیستند».

تقوی خداوند می فرماید:
(إنّ اکرمکم عند الله أتقاکم)

«همانا گرامیترین شما نزد خدا باتقواترین شماست».

علم خداوند می فرماید:
(قل هل یستوی الذّین یعلمون والذّین لا یعلمون)

«بگو آیا کسانی که میدانند با آنانکه نمی دانند برابرند!؟»

جهاد خداوند می فرماید:
)فضّل الله مجاهدین علی القاعدین أجراً عظیماً)

«خداوند مجاهدان را بر بازنشستگان )از جنگ) به پاداشی بزرگ برتری داده است ».

بر این اساس لازم است خادمان حرم ضمن تکریم و احترام گذاردن به عموم زایران و مجاورین، با یکسان سازی دیدگاه های خویش با دیدگاه های قرآنی و روایی، برای زائران و مجاورینی که امتیازات معنوی بیشتری دارند، احترام والاتری قائل شوند .

آزمون گام 17

اصل تحبیب قلوب
یکی از وظایف عمومی شیعیان و از جمله وظایف خاص خادمان، منتسبان و نزدیکان به اهل بیت علیهم السلام، تحبیب قلوب مردم نسبت به پیشوایان خود و عاشق پروری برای اهل بیت علیهم السلام می باشد. علاقه مند کردن مردمان به امامان و ارائه راهکارهای مهرورزی به ایشان و بویژه به امام رضا علیه السلام، از مسئولیتهای مهمّ خادمان آستان مبارک رضوی است. یکی از انتظارات امامان از یاران و سربازان خویش، غیر از تبعیت و اطاعت از فرامین آنها، دعوت مردم به سوی مکتب و مرام این خانواده است، چنانچه قرآن نیز به این مهم دستور داده و می فرماید:

(ادع إلی سبیل ربّک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتّی هی أحسن…)

«با حکمت و استدلال روشن و با موعظه نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با طریقهای نیکو با آنان (مخالفان) مجادله نما »

ناگفته پیداست که «سبیل ربّ» چیزی نیست جز پیروی از وجود مبارک امامان و مکتب و آرمانهای آنان و به همین دلیل در زیارت جامعه می خوانیم:

(أنتم السّبیل الأعظم و الصّراط الأقوم)

«شما (اهل بیت) راه بزرگ (رسیدن به خدا) و صراط پابرجائید».

در تفسیر نور ذیل این آیه شریفه می خوانیم:

«این آیه برای همه مسئولین و مربیان و معلمان و اساتید و علماء دستور جامعی میدهد که باید آنان برای موفقیتّ خود با شیوه های گوناگونی نسبت به مخاطبان گوناگون خود، مجهز باشند؛ چرا که همه مردم را نمیتوان با یک شیوه دعوت کرد؛ هر شخصی یک روح و ظرفیت دارد که باید با زبان خودش با او سخن گفت. «خواص را با حکمت و استدلال »و «عوام را با موعظه نیکو» و «مخالفان را با جدال نیکوتر »ارشاد کنیم».

امّا در خصوص عاشق پروری برای اهل بیت علیهم السلام امام صادق علیه السلام می فرمایند:

(رحم الله عبداً حبّبنا إلی النّاس و لم یبغّضنا إلیهم)

«رحمت خدا بر آن بنده ای که ما را محبوب مردم گرداند و کاری نکند که مبغوض مردم شویم».

(رحم الله عبداً اجترّ مودّة النّاس إلینا فحدّثهم بما یعرفون و ترک ما ینکرون.)

«خداوند رحمت کند بنده ای را که مردم را به دوست داشتن ما برانگیزد و درباره چیزهایی که میدانند با ایشان سخن گوید و آنچه را که نمیدانند و نمیتوانند بپذیرد ،فروگذارد ».

تاریخ شاهد شیعیان باوفای بسیاری بوده است که با جانفشانی تمام، همه هستی خود را فدای امامان خویش نمودند و در راه «حرکت» در مسیر رضایت پیشوایان خود و «دعوت» به سوی ایشان از هیچ کوششی دریغ ننمودند .

یکی از سربازان باوفا میثم بود. او غلامی بود که توسط حضرت علی علیه السلام خریداری شد. میثم در تمام طول عمر و حتی هنگامی که او را بر دار کردند، دست از مدح و منقبت حضرت برنداشت. در وصف حال او در تاریخ آمده است:

میثم تمّار غلام زنی از بنی اسد بود. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام او را خرید و آزاد کرد، پس از او پرسید که چه نام داری؟ گفت: سالم حضرت فرمود: خبر داده است مرا رسول خدا علیها السلام که پدرت تو را در عجم میثم نامگذاری کرده، گفت: راست گفته اند خدا و رسول و أمیرالمومنین، به خدا سوگند که مرا پدرم چنین نامگذاری کرده است. حضرت فرمود: نام سالم را کنار بگذار و همین نام که حضرت رسول علیها السلام خبر داده است داشته باش، پس نام خود را میثم گذاشت و کنیه خود را ابوسالم. روزی امیرالمؤمنین علیه السلام به او فرمود که تو را بعد از من خواهند گرفت، بر دار خواهند کشید و حربه بر تو خواهند زد و در روز سیم خون از بینی و دهان تو روان خواهد شد و محاسن تو از آن رنگین خواهد شد. پس منتظر آن خضاب باش و تو را بر در خانه عمروبن الحریث با نه نفر دیگر بدار خواهند کشید و چوب دار تو از همه آنها کوتاهتر خواهد بود و تو به منزلت از آنها نزدیکتر خواهی بود با من، بیا تا بتو بنمایم آن درختی که ترا بر چوب آن خواهند آویخت .پس آن درخت را بمن نشان داد. به روایت دیگر حضرت به او گفت: ای میثم چگونه خواهد بود حال تو در وقتیکه ولدالزنای بنی امیه تو را بطلبد و تکلیف کند که از من بیزار شوی؟ میثم گفت: بخدا سوگند که از تو بیزار نخواهم شد .حضرت فرمود: بخدا سوگند که تو را خواهد کشت و بردار خواهد کشید. میثم گفت: صبر خواهم کرد و اینها در راه خدا کم است و آسان.حضرت فرمود: ای میثم تو در آخرت با من خواهی بود و در درجه من، پس بعد از حضرت امیرالمومنین علیه السلام میثم پیوسته به نزد آن درخت آمد و نماز می خواند و میگفت خدا برکت دهد تو را ای درخت که من از برای تو آفریده شده ام و تو از برای من نشو و نما می کنی. به عمرو بن الحریث می رسید می گفت من وقتی که همسایه تو خواهم شد رعایت همسایگی من بکن. عمرو گمان می کرد که خانه می خواهد در پهلوی خانه او بگیرد، می گفت مبارک باشد خانه ابن مسعود را خواهی خرید یا خانه ابن حکم را و نمی دانست که مراد او چیست، پس در سالی که حضرت امام حسین علیه السلام از مدینه متوجه مکه شد و از مکه متوجه کربلا، میثم به مکه رفت و به نزد ام سلمه رضی الله عنها زوجه حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم رفت، ام سلمه گفت: تو کیستی؟ گفت: منم میثم، ام سلمه گفت: بخدا سوگند شنیدم که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم در دل شب یاد میکرد تو را و سفارش تو را به حضرت امیرالمومنین علیه السلام می کرد، پس میثم احوال حضرت امام حسین علیه السلام را پرسید: ام سلمه گفت که به یکی از باغهای خود رفته است. میثم گفت: که چون بیاید سلام مرا به او برسان و بگوی به این زودی من و تو به نزد حق تعالی یکدیگر را ملاقات خواهیم کرد انشاء الله، پس ام سلمه بوی خوشی طلبید و کنیزک خود را گفت محاسن او را خوشبو کن، چون محاسن او را خوشبو کرد میثم گفت تو محاسن مرا خوشبو کردی و در این زودی در راه محبت شما اهل بیت علیهم السلام به خون خضاب خواهد شد. پس ام سلمه گفت: حضرت امام حسین علیه السلام تو را بسیار یاد می کرد. میثم گفت: من نیز پیوسته در یاد اویم و من تعجیل دارم و برای من و او امری مقدر شده است که می باید به او برسیم. چون بیرون آمد عبدالله بن عباس را دید که نشسته است، گفت: ای پسر عباس سؤال کن آنچه خواهی از تفسیر قرآن که من قرآن را نزد امیرالمؤمنین علیه السلام خوانده ام و تأویلش از او شنیده ام، ابن عباس دواتی و کاغذی طلبید و از میثم می پرسید و می نوشت تا آنکه میثم گفت: چون خواهد بود حال تو ای پسر عباس در وقتی که ببینی مرا با نه نفر بدار کشیده باشند، چون ابن عباس این را شنید کاغذ را درید و گفت تو کهانت می کنی، میثم گفت کاغذ را مدر اگر آنچه گفتم به عمل نیاید کاغذ را پاره کن چون از حج فارغ شد متوجه کوفه شد و پیش از آن که به حج رود با عریف کوفه می گفت که زود باشد حرام زاده بنی امیه مرا از تو طلب کند و از او مهلتی بطلبی و آخر مرا به نزد او ببری تا آنکه بر در خانه عمر و بن الحریث مرا بدار کشند. چون عبید الله زیاد به کوفه آمد عریف را طلبید و احوال میثم را از او پرسید، معرف گفت: او به حج رفته است گفت به خدا سوگند اگر او را نیاوری ترا به قتل رسانم، پس او مهلتی طلبید و به استقبال میثم رفت به قادسیه و در آنجا ماند تا میثم آمد و میثم را گرفت و به نزد آن ملعون برد، چون داخل مجلس شد حاضران گفتند این مقّربترین مردم بود نزد علی ابن ابیطالب علیه السلام. گفت: وای بر شما این عجم را اینقدر اعتبار می کرد؟ گفتند: بلی، عبیدالله گفت:پروردگار تو در کجا است؟ گفت: در کمین ستمکاران است و تو یکی از ایشان؛ ابن زیاد گفت: تو این جرئت داری که این روش سخن بگویی، اکنون بیزاری بجوی از ابو تراب، گفت: من ابو تراب را نمی شناسم ابن زیاد گفت بیزار شو از علی ابن ابیطالب علیه السلام، میثم گفت اگر نکنم چه خواهی کرد؟ گفت بخدا سوگند ترا به قتل خواهم رسانید. میثم گفت: مولای من مرا خبر داده است که تو مرا به قتل خواهی رسانید و به دار خواهی کشید با نه نفر دیگر بر در خانه عمر و بن الحریث، ابن زیاد گفت: من مخالفت مولای تو میکنم تا دروغ او ظاهر شود. میثم گفت: مولای من دروغ نگفته است و آنچه فرموده است از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم از جبرئیل شنیده و جبرئیل از خداوند عالمیان شنیده، پس چگونه مخالفت ایشان می توانی کرد و می دانم به چه روش مرا خواهی کشت و در کجا به دار خواهی کشید و اول کسی را که در اسلام بر دهان او لجام خواهند بست من خواهم بود پس امر کرد میثم و مختار هر دو را به زندان بردند و در زندان میثم به مختار گفت تو از حبس رها خواهی شد و خروج خواهی کرد و طلب خون امام حسین علیه السلام خواهی کرد و همین مرد را خواهی کشت، چون مختار را بیرون برد که بکشد پیکی از جانب یزید رسید و نامه آورد که مختار را رها کن و او را رها کرد، پس میثم را طلبید و امر کرد که او را بردار کشند بر در خانه عمرو بن الحریث و در آن وقت عمرو دانست که مراد میثم چه بوده است پس جاریه خود را امر کرد که زیر دار او را جاروب کند و بوی خوشی برای او بسوزاند پس او شروع کرد به نقل احادیث در فضایل اهل بیت و در لعن بنی امیه و آنچه واقع خواهد شد از قتل و انقراض بنی امیه چون به ابن زیاد گفتند که این مرد رسوا کرد شما را، آن ملعون امر کرد که دهان او را لجام نمودند و بر چوب دار بستند که سخن نتواند؛ گفت ،چون روز سیم شد ملعونی آمد و حربه در دست داشت و گفت به خدا سوگند که این حربه را به تو میزنم با آن که میدانم روزها روزه بودی و شبها به عبادت حق تعالی ایستاده بودی، پس حربه را بر تهیگاه او زد که به اندرونش رسید و در آخر روز خون از سوراخ های دماغش روان شد و بر ریش و سینه مبارکش جاری شد و مرغ روحش به ریاض جنان پرواز کرد و شهادت او پیش از آن بود که حضرت امام حسین علیه السلام وارد عراق شود به ده روز ایضاً روایت کرده اند که چون آن بزرگوار به رحمت پروردگار واصل شد هفت نفر از خرما فروشان که هم پیشه او بودند شبی آمدند در وقتی که پاسبانان همه بیدار بودند و حقتعالی دیده ایشان را پوشانید تا ایشان میثم را دزدیدند و آوردند و به کنار نهری دفن کردند و آب بر روی او افکندند و هر چند پاسبانان تفحص کردند از او اثری نیافتند.

آزمون گام 16

اصل ادب
یکی از برترین معرف های شخصیت هر فرد «ادب» و تنظیم رفتار و گفتار براساس زیباترین شکل و رعایت ظرافت در گفتار، رفتار و ارتباطات می باشد. مرحوم علامه طباطبایی در تعریف ادب می فرمایند:

«هیأت زیبا و پسندیده ایست که طبع و سلیقه چنین سزاوار می داند که هر عمل مشروعی چون دینی باشد مانند دعا و امثال آن و چه مشروع عقلی باشد مانند دیدار دوستان، بر طبق آن هیأت واقع شود، به عبارت دیگر، ادب عبارتست از ظرافت عمل و معلوم است که عمل وقتی ظریف و زیبا جلوه میکند که اولا مشروع بوده و منع تحریمی نداشته باشد، پس در ظلم و دروغً و خیانت و کارهای شنیع و قبیح ادب معنا ندارد و ثانیاً عمل اختیاری باشد، یعنی ممکن باشد که آن را در چند هیأت و شکل درآورد و شخصی به اختیار خود آن را به وجهی انجام دهد که مصداق ادب واقع شود».

بر مبنای این تعریف ادب به معنای، انتخاب زیباترین و بهترین واژگان در مکالمات روزمره، بهترین برخورد در نگاه ،راه رفتن، ایستادن، امر به معروف، نهی از منکر، نظم بخشی و… است که رعایت آن در محضر بزرگان ضرورتی دو چندان مییابد و بر خادمان آستان قدس رضوی است که در محضر بزرگی بی بدیل چون حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام همه مراتب ادب را به شایستگی رعایت کنند، زیرا اولا خدّام حرم، به حرم و بلکه به خود صاحب حرم، امام رضًا علیه السلام، منتسب اند و ثانیاً خادمان به خاطر نگاه تقدّس آمیزی که زائران به ایشان دارند، الگویی تمام عیار به شمار می آیند و ثالثاً لازم است زائران با آموختن ادب از سربازان و خادمان امام رضا علیه السلام این سوغات معنوی را با خود به اوطان خویش ببرند و از این رهگذر فرهنگ ادب در جامعه گسترش یابد .

در سخنان حضرت علی علیه السلام در اهمیت و جایگاه ادب آمده است:

«زیور شما ادب است»

«برترین شرافت ادب است».

«تو به ادب خود ارزش می یابی، پس آن را با بردباری زینت بخش»

آزمون گام پانزدهم

گام 15
اصل حسن خلق
خادمان آستــان قــدس در واقع نمایندگـــان حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام در ایجاد ارتباط با زائران و مجاوران و پذیرایی از خیل بی شمار میهمانان حرم رضوی علیه السلام به شمار می روند. کثرت زائران و تنوع ملّیتی و قومی و حتی مذهبی آنان، دقت در برخورد و رعایت حسّاسیت ها و روحیات آنان را برای خادمان حرم دو چندان می نماید .

از جمله اصولی ترین و مهمترین خصلتهای خدمتگذاری ،حسن سلوک و برخورداری از مهارت ایجاد ارتباط قوی و مؤثرّ است، ارتباطی همراه با گشاده رویی، گفتار نیکو، نرم خویی و دوری از خشونت که عامل مهمی در جلب رضایت میهمانان آستان قدس محسوب می گردد. قرآن کریم می فرماید:

(و قولوا للنّاس حسناً…)

«با مردم به نیکی سخن گویید».

آیة الله جوادی آملی حفظه الله در ذیل این آیه شریفه می فرمایند:

«حکم (و قولوا للناّس حسناً) با توجه به تعبیر «ناس» به جای «اهل کتاب» یا «مؤمنان» حکمی است مربوط به جامعه بشری و اعمال حسن خلق به توده مردم اعمّ از مسلمان و کافر. این حکم، از احکام روابط بین المللی و از بهترین اصول کلی اسلام در تربیت جوامع انسانی است».

از منظر اسلام حسن خلق با تدّین ارتباطی تنگاتنگ دارند ،تا آنجا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در توصیف آن می فرمایند:

(الإسلام حسن الخلق)

«اسلام (در واقع) حسن خلق است ».

یا در فرمایشی دیگر می فرمایند:

(حسن الخلق نصف الدّین)

«خوی نیکو، نیمی از دین است».

در روایات متعددی از سوی معصومین علیهم السلام به آثار و برکات حسن خلق اشاره شده است که به برخی از مهمترین آنها اشاره می کنیم:

نیل به مقام روزه داران و شب زنده داران:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «آنکه اخلاق خویش را نیکو گرداند، خداوند او را به مقام روزه گیر شب زنده دار برساند».[4]

ثواب مجاهدت در راه خدا:
امام صادق علیه السلام میفرمایند: «ثوابی را که خدای تبارک و تعالی برای خوش خویی بنده می دهد، مانند ثواب کسی است که هر صبح و شام در راه خدا جهاد کند».

سنگینترین عمل در نامه اعمال:
پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و آله و سلم اسلام فرمودند:

«ما یوضع فی میزان امری یوم القیامة أفْضل من حسن الخلق»

«در قیامت چیزی برتر از خوش خویی در ترازوی اعمال آدمی نهاده نمی شود ».

رأس همه نیکیها:
امام علی علیه السلام میفرمایند: «نیک خویی در رأس همه نیکیهاست ».

کثرت دوستان و جذب نفوس:
امام علی علیه السلام میفرمایند: «آنکه خوی نیک داشته باشد دوستانش زیاد شوند و دلها به او انس و الفت گیرند».امام صادق علیه السلام در تفسیر حسن خلق میفرمایند:

«حسن خلق این است که نرمخو و مهربان باشی، گفتارت پاکیزه و مؤدبانه باشد و با برادرت با خوشرویی برخورد کنی».

برای حسن خلق مصادیق مختلفی میتوان شمرد که در اینجا به مهمترین آنها اشاره میکنیم:

1) کلام زیبا

یکی از فروعات حسن خلق، به کار بردن واژه های زیبا و مؤثر و پسندیده در ارتباط چهره به چهره بین خادم و زائر می باشد .

قرآن کریم مردم را به گفتار سدید و قول حسن و به عبارتی برخوردی نیکو دعوت نموده است .

آیت الله جوادی حفظه الله در این زمینه می فرمایند:

«در بیشتر مواردی که قرآن کریم به «قول سدید» فرمان میدهد، مرادش تنها سخن درست نیست، بلکه «قول» کنایه از هر نوع کار است و چون سخن گفتن بارزترین فعل انسان است، عبارت «قول» انتخاب شده است: (قولوا للنّاس حسناً)(قولوا لهم قولاً معروفاً)؛ (قولوا قولاً سدیدا)، پس سفارش به خوب سخن گفتن با مردم، یعنی با مردم مؤًدّبانه و محترمانه رفتار کنید؛ چه در سخن، نوشته یا کارها باید در همه احوال ،ادب معاشرت رعایت شود، بنابراین(و لیقولوا قولاً سدیداً) یعنی کار درست و محکم انجام دهید».

همچنین در روایات فراوانی بر حسن گفتار و انتخاب واژه های زیبا در گفتار و از سویی پرهیز از گفتار زشت تأکید شده است .

امام علی علیه السلام می فرمایند:

«سه چیز از درهای نیکی است: سخاوت نفس و نیکویی گفتار و شکیبایی در برابر آزار»

«زیبا سخن بگوئید، تا پاسخ زیبا بشنوید».

«زبانت را به نکوگویی عادت ده، تا از سرزنش ایمن مانی».

«زنهار، از به زبان آوردن سخنان زشت؛ زیرا که فرومایه گان را گرد تو جمع میکند و گرانمایه گان را از تو می رماند».

«بد زبانی، قدر و منزلت را لکه دار می کند و برادری را از بین می برد».

پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:

«سوگند به آن که جانم در دست اوست، مردم هیچ انفاقی نکردند که دوست داشتنی تر از گفتار نیک باشد».

2) نرم خویی

از جمله صفات بارز مؤمنین برای موفقیت در جذب ،هدایت، مدیریت و خدمت رسانی به خلق، نرم خویی (لین) می باشد .

حضرت علی علیه السلام به یکی از کارگزاران خود (مخنف بن سلیم أزدی) در مورد چگونگی ارتباط با مردم می فرمایند:

«… و أن یتلقّاهم ببسط الوجه و لین الجانب…»

« و با مردم با گشاده رویی و نرم خویی ملاقات کن» همچنین در روایات اهل بیت علیهم السلام سفارش فراوانی به نرم خویی شده است. امام علی علیه السلام می فرمایند:

«به راستی که نرمش در سخن، از کرامت است» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:

«مؤمن سهل و آسان گیر و نرم خو، جوانمرد و دارای حسن خلق است».

«مؤمنین، آسانگیر و نرم خویند».

و یا در سفارش خود به ابن مسعود می فرمایند:

(کنْ سهْلاً لیناً…)

«آسانگیر و نرم خو باش».

حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم نیز می فرمایند:

(کنْ سهْلاً لیناً للقریب و البعید و لا تکن جبّاراً عنیدا)

«برای نزدیک و دور، آسانگیر و نرم خو باش و گردًن کش و منحرف مباش».

3) خوشرویی

چهره انسان، آبروی او و تابلویی برای بازنمایی احساسات و عواطف درونی اوست. از آنجا که خادمان حرم، بیشترین ارتباط را با زایران امام رضا علیه السلام دارند لازم است با رویی گشاده و برخوردی صمیمانه و حتی پیش سلام شدن، بر زائران آغوش مهر بگشایند و میهمانان حضرت بخصوص جوانان را با صفا و طراوت بپذیرند.از اصول اولیه برقراری ارتباطات اجتماعی، داشتن رویی خوش و همراه با تبسّم به نشانه شادی از دیدار دیگران است که در روایات اهل بیت علیهم السلام بر آن تأکید فراوان شده است .

امام باقر علیه السلام می فرمایند: «بشاشت و گشاده رویی در برخوردهای اجتماعی، مایه جلب محبتّ مردم و قرب به خداوند است» و یا پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: «برادرت را با روی باز ملاقات کن».

امام علی علیه السلام می فرمایند: «شما نمیتوانید به مردم با مالتان وسعت دهید، پس آنان را با چهره گشاده و دیدار نیکو گشایش دهید».

آزمون گام چهاردهم

گام 14
اصل نماز اوّل وقت و اقامه آن
یکی از تأکیدات اهل بیت علیهم السلام، تأکید بر اهمیت و احترام و اکرام نماز و خصوصاً اقامه نماز اول وقت بوده است و سیره آن بزرگواران در التزام عملی به این معنی، گواهی روشن بر اهمیتّ نماز اول وقت می باشد . حرم بانان و خدّام آستان قدس رضوی شایسته است با التزام عملی به این عبادت و فضاسازی مثبت، همه شرایط فیزیکی، تبلیغاتی و حتی آموزشی مورد نیاز اقامه نماز و نماز اول وقت را فراهم آورند، چرا که برای بسیاری از زائران و مجاوران، زیارت یک دوره آموزشی و یک فرصت طلایی برای آشنایی با دین و معنویت به شمار می آید و در صورت اعمال یک مدیریت فرهنگی صحیح بر حرم و ایجاد یک فضای نورانی و آماده برای اقامه نماز و نماز اوّل وقت، زائران اگر چه تا قبل از این نسبت به نماز بی اعتنا بوده باشند، تحت تأثیر این فضا قرار می گیرند و با سوغات معنوی نماز و نماز اوّل وقت برای خود و دیگران، به اوطانشان باز می گردند .

حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام فرمودند:

(إنّ لکلّ صلاة ثلاثة أوقاتٍ أوّل و أوْسط و آخرٌ فأوّل الوقت رضوان الله و أوْسطه عفْوالله و آخره غفران الله و أوّل الوقت أفْضله…)

«برای نماز سه وقت است: اول و وسط و آخر. خواندن نماز در اول وقت خشنودی خدا و در وسط آن عفو پروردگار و در آخر وقت غفران و آمرزش الهی است و بهترین اوقات نماز ،اول وقت است».

علاوه بر این سخن دقت در سیره عملی امام رضا علیه السلام اهمیت و ارزش اقامه نماز اوْل وقت را دو چندان می سازد .

از ابراهیم نقل شده که میگوید: در خدمت امام رضا علیه السلام برای استقبال بعضی از آل ابوطالب بیرون شدیم. قدری که رفتیم وقت نماز شد. حضرت از مرکب پیاده شدند و نزدیک عمارتی آماده نماز شدند و به من فرمودند، اذان بگو! عرض کردم: قدری صبر کنید تا اصحاب برسند. فرمودند:

(غفرالله لک، لا تؤخّرنّ صلوًةً عن اوّل وقتها إلی آخر وقتها من غیر علةٍ، علیک أبدا بأوّل الوقت فأذّنْت وصلّینا).

(خداوند تو را بیامرًزًد. نماز را بی جهت از اول وقت به تأخیر مینداز و بر تو باد همیشه به نماز اوّل وقت پس من اذان گفتم و با آن حضرت در اوّل وقت نماز خواندیم).

علامه مجلسی می فرماید: «این حدیث دلالت دارد بر اینکه سزاوار نیست که برای شرکت دیگران در نماز جماعت ،نماز را از اول وقت به تأخیر انداخت».

حسن بن محمد نوفلی میگوید: هنگامی که امام رضا علیه السلام به بلاد مأمون رسید، مأمون به وزیرش فضل ابن سهل دستور داد تا مجلسی تشکیل دهد که در آن دانشمندان و بزرگان ادیان مانند جاثلیق رئیس نصاری، رأس الجالوت بزرگ یهود، هربز اکبر سرکرده آتش پرستان و بزرگان زرتشت، نسطاس رومی و دیگر متکلمین جمع شوند تا با حضرت رضا علیه السلام مناظره و گفتگو کنند. وزیر طبق دستور خلیفه از آنها دعوت کرد ،هنگامی که آنها حاضر شدند، حضرت رضا علیه السلام نیز دعوت مأمون را پذیرفت… امام با یکایک آنها وارد بحث گردید اهل انجیل را با انجیل خودشان و اهل تورات را با تورات خودشان مغلوب و مجاب فرمود تا اینکه یکی پس از دیگری در برابر حضرت تسلیم شدند، آنگاه حضرت رضا علیه السلام فرمود ،ای مردم اگر کسی در میان شما مخالف اسلام است سؤال کند و بدون شرم و خجالت بپرسد. عمران صابی که یکی از متکلّمین زبردست بود از جا بلند شد و عرض کرد: ای عالم بزرگوار! اگر پیشنهاد سؤال نمی کردی چیزی نمی گفتم .امّا من کوفه و بصره و شام و جزیره را زیرپا گذاشته ام و با دانشمندان و عقیده شناسان زیادی بحث کرده ام، کسی را ندیده ام که وحدانیت و یکتایی خدا را ثابت کند، اکنون اجازه میفرمایی از شما سؤال کنم؟ حضرت رضا علیه السلام فرمود: اگر در میان این جمع عمران صابی وجود داشته باشد تو همانی .عرض کرد، آری! عمران منم! فرمود سؤال کن! عمران شروع کرد به سوال و امام نیز پاسخ می فرمودند. این مناظره ادامه داشت تا وقت نماز رسید .

«ثمّ التفت إلی المأمون: فقال: الصلوة قد حضرتْ» پس حضرت رضا علیه السلام رو به مأمون کردند و فرمودند: وقت نماز است .فقال عمران: «یا سیدی لا تقطع علی مسئلتی فقد رقّ قلبی.» عمران عرض کرد: ای مولای من! بحث و سخن مرا قطع مفرمائید، قلبم رقیق شده (و آماده پذیرفتن حق شده ام)امام فرمودند: نصلّی و نعود، فنهض و نهض المأمون. نماز می خوانیم و برمی گردیم. آنگاه امام برخاستند و مأمون نیز برخاست .

پس از ادامه فریضه و خواندن نماز، عمران را طلبید و دو مرتبه بحث شروع شد…

آزمون گام سیزدهم

گام 13

اصل غنی سازی اوقات خدمت و مدیریت زمان

مدیریت زمان عبارت است از در گردش نگه داشتن زمان و لحظات زندگی و مفید نمودن حداکثری آن .

مدیریت زمان یعنی استفاده بهینه از زمان با جدّیت و تلاش تمام و اجازه ندادن به دخالت ناروای امور در جریان اجرای برنامه ها.

مدیریت زمان یعنی استفاده حداکثری از زمان حداقلی برای رسیدن به اهداف.

و در یک جمله مدیریت زمان یعنی مهار عمر، سال، ماه ،هفته، روز، ساعت، دقیقه و ثانیه های زندگی.

در یک نگاه کلّی مدیریت زمان برای خدّام در چند بخش قابل بررسی است:

مدیریت زمان در حین خدمت
از جمله عوامل موفقیت در خدمت خالصانه به آستان مقدس اهل بیت علیهم السلام، مدیریت زمان در هنگام خدمت است .

توفیق حضور یافتن در بارگاه ملکوتی حضرت ثامن الحجج علیه السلام، فرصتی طلایی است تا خادمان حرم، ضمن انجام وظایف خود، از زمان تحت اختیار خود بیشترین استفاده را ببرند و با مدیریت صحیح زمان، ضمن افزایش کارآیی و بازدهی خود در خدمت به میهمانان و زایران، از لحظه لحظه عمر برای تقّرب و رشد هر چه بیشتر بهره برداری نمایند .

قال علی علیه السلام لمالک أشتر:

(فضع کلّ أمرٍ موضعه و أوقع کلّ أمرٍ موقعه.)

«و تلاش کن هر کاری را در جای خود و در زمان مخصوص خود انجام دهی ».

از آنجا که خادمان حرم در طول خدمت روزانه خود ساعاتی را به خدمت مستقیم مشغولند و ساعاتی را به استراحت میپردازند لازم است برای هر دو زمان خود برنامه ریزی نمایند .

به عنوان مثال برای ساعات خدمت در کنار انجام وظایف ،به انجام این برنامه ها توجه شود:

ذکر گفتن خصوصاً مداومت بر صلوات و استغفار .
خواندن نماز مستحبی در حال خدمت.
درس آموزی از ارادت خالصانه زایران به امام رضا علیه السلام.
تفکّر در عظمت مقام ولایت امام.
تمرین حسّ حضور در محضر امام .
استفاده از فضای معنوی و ملکوتی حرم برای سیر و سلوک و توجّه به حضرت حق و امام.
گفتگو و نجوای عاشقانه و خالصانه با امام .
دعا کردن برای برآمدن حاجات میهمانان و زایران و مشتاقان زیارت علی ابن موسی الرضا علیه السلام که موفق به زیارت آن حضرت نشده اند .
حفظ قرآن و مرور محفوظات خود (بطوری که با طی یک دوره آموزشی و استفاده از اوقات خدمت میتوانند در کوتاهترین زمان، کل قرآن را حفظ نمایند).
قرائت اذکار مخصوص هر ماه و اذکار مستحّب ساعات شبانه روز.
هدیه کلامی یک حدیث یا یک آیه به زایران به عنوان سوغات معنوی .
امر به معروف و نهی از منکر و تلاش برای معرفت افزایی زائران.
انجام زیارت نیابتی کوتاه، اگر چه با یک سلام کوتاه باشد و هدیه آن به مؤمنین و مؤمنات بد وارث و بی وارث، پدران و مادران و فرزندان بلا واسطه معصومین علیهم السلام و آندسته از عاشقان امام رضا علیه السلام که در حسرت زیارت ایشان می سوزند و موفق به زیارت حضرتش نمی شوند.
مدیریت زمان در ساعت استراحت
خدّام محترم میتوانند از ساعات استراحت خود با یک برنامه ریزی دقیق استفاده های گوناگونی ببرند مانند:

خواندن نمازهای مستحبی .
حفظ اولیه قرآن .
گذراندن دورههای آموزشی حرم .
انتخاب یک سیر مطالعاتی معرفتی و طی کردن آن .
ختم قرآن .
زیارت سائر امامان از حرم ملکوتی آستان قدس.
کمک به مدیریت زمان زائران
توقعّ دیگری که در کنار مدیریت زمان خویش، از خادمان حضرت رضوی مورد انتظار است، مدیریت زمان زایران می باشد. خادمان حرم عملاً میتوانند الگویی مناسب برای دوری از اتلاف عمر و بهره برداری معنوی زوّار باشند. تذکّرات مشفقانه خادمین و راهنمایی زایران در جهت چگونگی استفاده از اوقات زیارت و هدایت ایشان به سوی کارهای مفیدتر و نظم بخشی به امور، کمک شایانی در مدیریت زمان زوّار به حساب می آید .

به عنوان نمونه برخی از تذکرات و ارشادات خادمین به زایران میتواند در این موارد باشد:

اطلاع رسانی نسبت به زمان و مکان برگزاری جلسات سخنرانی و معرفتی.
اطلاع رسانی از زمان و مکان دعاها در حرم .
راهنمایی جوانان و نوجوانان نسبت به برنامه های آماده شده ویژه این گروه در حرم.
اطلاع رسانی درباره عبادات، نمازها و دعاهایی که در طول ماه و روز، زمانی خاص دارند .
معرّفی کتابخانه های حرم، واحدهای فرهنگی و آموزشی حرم و…
راهنمایی و آموزش آداب زیارت به زوّار

آزمون گام دوازدهم

گام 12
اصل الگو بودن برای دیگران
از جمله انتظارات به حقّ و مهم از خادمین و حرم بانان امام رضا علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام، الگو بودن برای دیگران و مراقبت عملی از خویشتن است، چرا که خدّام معزّز با تلاش برای الگو بودن، علاوه بر رشد شخصی و نیل به کمالات اخلاقی ، می توانند همچون تابلویی مجسّم، اخلاق و سیره حسنه پیشوایان خود و اهل بیت علیهم السلام را به تصویر بکشند که این مهم نه تنها از انتظارات امامان علیهم السلام و امام رضا علیه السلام بوده که از انتظارات زائران و مجاوران و میهمانان امام رضا علیه السلام نیز می باشد، چرا که زائران حرم رضوی توقعّ دارند هنگام ملاقات و مواجهه با خادمان حرم در کنار لذّت بردن از مجالست و ملاقات ایشان، به طور غیرمستقیم دهها پیام اخلاقی و تربیتی نیز دریافت نمایند. در این خصوص در روایات اهل بیت علیهم السلام آمده است:

امام باقر علیه السلام به فضیل فرمودند: دوستان ما را که دیدی، از جانب ما به ایشان سلام برسان و بگو: در نزد خدا از دست من برای شما کاری ساخته نیست، جز اینکه پارسایی پیشه کنید.

(فاحْفظوا ألسنتکم و کفّوا أیدیکم و علیکم بالصّبر و الصّلاة ان الله مع الصّابرین).

«پس زبانهای خود را حفظ کنید و دستهایتان را از ظلم و خطا بازدارید و بر شما باد به شکیبایی و نماز که خداوند با شکیبایان است».

امام صادق علیه السلام به پسر جندب فرمودند: « به گروه شیعیان ما پیام ما را برسان و به آنان بگو: مبادا راههای گوناگون شما را به بیراهه کشاند؛ زیرا به خدا سوگند که ولایت و دوستی ما، جز با پارسایی و سختکوشی در دنیا و همیاری و همدردی با برادران دینی به دست نیاید و کسی که به مردم ستم کند ،شیعه ما نیست».

جهت تحقّق این تحّول تربیتی در خود و تبدیل شدن به یک الگو، بهترین راهکار الگوبرداری و همسان سازی خود با سیره مبارک آن حضرت برای تقرّب صفاتی به آن پیشوای مهربان است ،چرا که خادمان بارگاه رضوی، شایسته ترین افراد برای الگوگیری از شخصیت معنوی و نورانی آن حضرت اند و لازم است با حسّاسیت و دقتّ تمام در تبعیتّ ایشان، تلاش کنند .

در اینجا به برخی از جلوه های رفتاری آن حضرت، خصوصاً درباره ارتباط با خدا و ارتباط با مردم می پردازیم .

ابراهیم بن عباس میگوید:

هرگز ندیدم امام رضا علیه السلام با سخنی بر کسی درشتی کند .
ندیدم سخن کسی را قطع کند تا اینکه گوینده از کلام فارغ شود .
هیچکس را در نیازی که توان برآوردنش را داشت، رد نمی نمود .
هرگز در حضور کسی پای خود را دراز نمی کرد .
در برابر همنشینش تکیه نمی داد .
ندیدم به کسی از وابستگان و یا غلامانش دشنام دهد .
ندیدم آب دهان بیندازد .
هرگز ندیدم در خنده خود قهقهه کند و خنده اش لبخندی بیش نبود .
هرگاه تنها میشد و سفره گسترده میگشت، وابستگان و غلامان، حتی دربان و مهتر اسبان را نیز بر سر سفره می نشاند .
در شب، کم خواب بود و بیداری اش فراوان و بیشتر شبها را تا صبح احیاء می گرفت .
فراوان روزه می گرفت و در سه روز از ماه، روزه را از دست نمی داد .
هر که گمان کرد نظیر ایشان را در فضیلت دیده است ،باور مکن.
در خصوص سیره امام رضا علیه السلام در بخشش و صله آمده است:

یسع بن حمزه میگوید در خدمت امام رضا علیه السلام با ایشان سخن می گفتم. گروه فراوانی در خدمت ایشان بودند و از حضرت پیرامون حلال و حرام می پرسیدند که مردی بلند قامت و گندمگون وارد شد و عرض کرد، سلام بر تو ای فرزند رسول خدا! مردی هستم از دوستداران تو و دوستداران پدران و نیاکان تو از حج باز می گردم. خرجی خود را گم کرده ام و چیزی ندارم تا خود را با آن به جایی برسانم. اگر صلاح میدانی، مرا به شهرم برسان. از فضل خدا توانگر هستم و هرگاه به شهر خود رسیدم، آن مقدار که به من داده ای، به عوض تو صدقه می دهم.امام علیه السلام فرمود: «بنشین. رحمت خدا بر تو باد!»امام علیه السلام به مردم رو کرد و با آنها سخن گفت تا همه پراکنده شدند و آن مرد ماند به همراه سلیمان جعفری و خیثمه و من .امام علیه السلام فرمود: «آیا به من اجازه می دهید به اندرونی روم؟ .»سلیمان عرض کرد: خداوند، شما را مقدّم بدارد! امام علیه السلام برخاست و داخل اتاق شد و اندکی باقی ماند و بیرون آمد و در را بست و دستش را از بالای در بیرون آورد و فرمود: «آن خراسانی کجاست؟». عرض کرد: اینجا هستم. امام علیه السلام فرمود:«این دویست دینار را بگیر و آن را کمک خرج خود کن و با آن، برکت بجوی و از سوی من صدقه نده و برو تا نه من تو را ببینم و نه تو مرا ببینی». آن مرد رفت. سلیمان به امام علیه السلام عرض کرد: قربانت گردم! با نظر بلندی بخشیدی و رحم کردی؛ امّا چرا چهره ات را از او پوشاندی؟ امام علیه السلام فرمود: «از ترس اینکه خواری خواهش را به سبب اینکه آن را برآوردم، در چهره اش ببینم. آیا این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را نشنیده ای که: «نیکویی کردن پنهانی، همسنگ هفتاد حج است و آنکه پرده از بدی بردارد ، بی یار وا نهاده میشود و آنکه بدی را بپوشاند، خدا او را می آمرزد؟». آیا این سخن پیشینیان را نشنیده ای که: هرگاه من برای طلب نیازی نزد او آیم، به سوی خانواده ام باز می گردم ،در حالی که آبرویم باقی است.»

همچنین درباره سیره امام رضا علیه السلام در عبادت نقل شده است:

عبد السلام بن صالح هروی گوید: در سرخس به در خانه ای رفتم که امام رضا علیه السلام را در آن محبوس کرده و به بندش کشیده بودند. از زندانبان اجازه ورود خواستم او گفت: نمیتوانی او را دیدار کنی. گفتم چرا؟ گفت: زیرا او گاه، در شبانه روز هزار رکعت نماز میگزارد. فقط در اول روز و قبل از زوال ظهر و هنگام زردی آفتاب، ساعتی از نماز دست میکشد و در این هنگام، در مصلّای خود نشسته است و با خدایش مناجات می کند.

ابراهیم بن عباس می گوید:

(کان الرضا علیه السلام قلیل النّوم باللّیل، کثیرا السّهر)

«امام رضا علیه السلام شب، کم می خوابید و بیشتر بیدار بود». امام رضا علیه السلام فراوان روزه میگرفت و روزه سه روز در ماه را ترک نمی کرد و می فرمود: «ذلک صوم الدّهر» این روزه روزگار است.

آزمون گام یازدهم

گام 11
اصل از همه بهتر بودن
یکی از عوامل ارزش آفرین و از سویی مسئولیت آفرین برای انسانها و موجودات، اضافه تشریفی، انتساب و وجود وابستگی آنها به خدا و یا انسانها و یا مکانهای مقدّس است ،چنانچه:

کعبه با آنکه أحجاری بیش نیست، به خاطر انتسابش به خداوند «بیتّ الله» نامیده شده و به مقدّ سترین خانه تبدیل گشته است .
ناقه (شتر) حضرت صالح به خاطر خلقت معجزه آسای آن ،«ناقة الله» نامیده می شود .
تربت مرقد امام حسین علیه السلام به خاطر انتسابش به سیدالشهدا علیه السلام، مقامی رفیع می یابد تا جایی که مانند خطّ قرآن حرمت یافته و احکامی خاص برایش وضع می گردد .
عصای موسی به خاطر انتسابش به موسی کلیم الله میراث نبوّت می شود و آیت حق می گردد .
سگی دنباله رو اصحاب کهف می گردد و به خاطر انتسابش با خوبان الهی در قرآن از آن به خوبی یاد می شود. این قاعده حتی در عالم الفاظ هم جاری است و اگر لفظ نکره ای به لفظی معرفه اضافه شود، با کسب معرفه از آن لفظ ،خود نیز معرفه و شناخته شده می شود.
بر این اساس وابستگی فکری انسان به انسانهای برتر و مقدّس و خدمت در بیوتات اهل بیت علیهم السلام سبب شرافت ،کسب اعتبار و مقام و منزلت اجتماعی خواهد شد .

حرمبانان و خادمان حرم رضوی علیه السلام نیز به بیت ولایت و امام رئوف علی ابن موسی الرضا علیه السلام وابسته اند و به همین دلیل از این امام بزرگوار و بیت مقدّس کسب قداست میکنند و ثواب عبادت آنان نیز مضاعف است، امّا به دلیل همین انتساب در صورت ارتکاب هر خطایی، عقاب خطای آنان نیز بیشتر از دیگران میشود، چنانچه همین حکم به نحوی دیگر درباره همسران نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به خاطر انتسابشان با بیت نبوّت جاری است .

قرآن خطاب به زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید:

(یا نساء النّبی لستنّ کأحدٍ من النّساء…)

«ای همسران پیامبر، شما همچون یکی از زنان معمولی نیستید…»

(یا نساء النّبی من یأت منکنّ بفا حشةٍ مبینةٍ یضاعف لها العذاب ضعفین و کان ذلک علی الله یسیرا * و من یقنت منکنّ للله ورسوله و تعمل صالحاً نؤتها أجرهاً مرّتین و أعتدنا لهارزقا کریما) احزاب/31-30

«ای همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشی مرتکب شود عذاب او دو چندان خواهد بود و این برای خدا آسان است.* و هر کس از شما برای خدا و پیامبرش خضوع کند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دوچندان خواهیم ساخت و روزی پر ارزشی برای او آماده کرده ایم».

در روایات متعددی از اهل بیت علیهم السلام بر حفظ این شأن و انتساب تأکید شده و اینکه منتسبین به بیت ولایت با مراقبت از اعمال خویش می توانند به مقام «مناّ اهل بیت» نائل آیند و گرنه از این مقام ساقط خواهند شد .

امام مهدی(عج) در نامه خود به شیخ مفید میفرمایند:

(فلْیعْمل کلّ امری منکم بما یقرب به من محبّتنا و لیتجنّب ما یدنیه من کراهتنا و سخطنا فإنّ أمرنا بغتةً فجأة حین لا تنفعه توبة و لا ینْجیه من عقابنا ندمٌ علی حوبةٍ)

«هر یک از شما باید کاری کند که به محبتّ ما نزدیک شود و از کاری که او را به نفرت و خشم ما نزدیک میسازد، دوری کند، زیرا که قضیه ظهور ما ناگهانی و بیخبر اتفاق میافتد به طوری که دیگر نه توبه ای به حالش سودمند می افتد و نه پشیمانی از گناه او را از کیفر ما می رهاند».

حمّاد بن لحّام از حضرت صادق علیه السلام نقل می کند که پدرش فرمود: «فرزندم! تو هم اگر بر خلاف عمل من رفتار کنی ،فردای قیامت با من در یک منزل فرود نخواهی آمد. (إنکّ إن خالفتنی فی العمل لم تنزل معی غداً فی المنزل) سپس فرمود: خداوند عزوجل نپذیرفته است که مردمی ولایت و دوستی عده ای را بپذیرند و برخلاف کردار آنها عمل کنند و با این حال، روز قیامت با آنها هم منزل و هم درجه شوند. به خداوند کعبه سوگند که هرگز چنین نشود».

امام صادق علیه السلام نقل میکند که: من و پدرم بیرون آمدیم تا اینکه به میان قبر و منبر(رسول خدا) رسیدیم. جمعی از شیعیان در آنجا بودند. پدرم به آنها سلام کرد و آنها جواب سلامش را دادند . آنگاه پدرم فرمود: «به خدا سوگند که من بوی شما و روح شما را دوست دارم. پس با پارسایی و کوشیدن در عمل خود، مرا در این محبتّ یاری رسانید و بدانید که ولایت و دوستی ما جز با پارسایی و کوشش به دست نمی آید. هر کدام از شما بنده ای را به امامت برگزیند باید به کردار او اقتدا و عمل کند». امام صادق علیه السلام می فرمایند:

(إیاکم أنْ تعْملوا عملاً یعیرونا به، فانّ ولد السّوء یعیر والده بعمله کونوا لمن انقطعتم إلیه زیناً و لا تکونوا علیه شیناً)

«مبادا کاری کنید که به سبب آن ما را سرزنش کنند؛ زیرا به سبب کردار فرزند بد، پدر او سرزنش میشود. برای کسی که به او دل سپرده اید (امام خود)، مایه آراستگی باشید و باعث ننگ و زشتیاش نباشید».

قال الصادق علیه السلام:

(إنّ الحسن من کلٍّ حسنٌ و إنه منک أحسن لمکانک منّا)
«هر کار نیکو از هر کسی نیکوست و از تو به خاطر جایگاهی که نسبت به ما داری نیکوتر».

به همین دلیل انتظار اهل بیت علیهم السلام از وابستگان نسبی و معنوی خود (خدّام، شاگردان و شیعیان) رعایت ضوابط دینی و اخلاقی تا سر حدّ نیل به مقام بهترین هاست.

آزمون گام دهم

گام 10
اصل آراستگی و معطّر بودن خدّام
از جمله آداب حضور در محضر خاصّ الهی چون مساجد ،آراستگی و استفاده از بوی خوش است. قرآن کریم می فرماید:

(خذوا زینتکم عند کلّ مسجدٍ)

«زینت خود را در هنگام مسجد رفتن برگیرید».

این ادب ویژه در نماز که همان حضور بندگی در محضر عبادت و پرستش حقتعالی، است اهمیت ویژه ای دارد، تا آنجا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:

(حبّبْ إلی من دنیاکم النّساء و الطّیب و جعلتْ قرّة عینی فی الصّلاة)

«من از دنیای شما سه چیز را دوست دارم: زن، بوی خوش و (نماز را و) روشنی چشم من در نماز است ».

شیخ صدوق در تبیین معنا و حکمت این سخن گهربار نبوی صلی الله علیه و آله و سلم آورده است:

(… زیرا مراد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از این حدیث فقط نماز بود، چرا که فرموده است: «دو رکعت نمازی را که شخص همسردار به جای آورد، نزد خدا برتر از هفتاد رکعت نمازی است که شخص بی همسر بخواند.» این است و جز این نیست که زنان نزد ایشان محبوب بودند فقط به خاطر نماز، و همچنین فرمود:

«دو رکعت نمازی که انسان معطّر بخواند از هفتاد رکعت نماز شخص غیر معطّر برتر است» و همانا عطر محبوب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود به خاطر نماز و آنگاه فرمود: «روشنی چشم من در نماز است» زیرا اگر مرد خود را معطّر کند و ازدواج نماید امّا نماز نخواند، در ازدواج و استفاده از عطر هیچ فضل و ثوابی برایش نخواهد بود).

از اینرو استفاده از بوی خوش در کنار آراستگی ظاهر بویژه برای خدّام حرّم به عنوان رعایت ادب حضور در محضر خلیفه خدا روی زمین، أمری شایسته و بجاست که زمینه برقراری ارتباط آسانتر با خدا و اهل بیت علیهم السلام را برای ایشان فراهم میآورد و به همین دلیل است که زایران قبل از زیارت به غسل زیارت، پوشیدن لباسهای نظیف و استفاده از بوی خوش فرمان داده شده اند .

روایات متعددی از سوی معصومین علیهم السلام در خصوص استفاده از بوی خوش وارد شده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

امام رضا علیه السلام فرمودند:

(لا تترکوا الطّیب فی کلّ یوم، فإن لم ت قدر فیومٌ و یومٌ، فإن لم تقدروا ففی کلّ جمعةٍ)

«استفاده از بوی خوش را هیچ روزی ترک نکنید و اگر نتوانستید یک روز در میان و اگر نتوانستید حداقل هر جمعه از بوی خوش استفاده کنید ».

امام صادق علیه السلام فرمودند:

(کان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ینْفق فی الطّ یب أکثر ممّا ینْفق فی الطّعام)

«رسول خدا علیه السلام برای عطر بیشتر از غذا خرج می کرد».

(منْ تطیب بطیبٍ أوّل النهار و هو صائمٌ لم یفْقد عقْله)

«کسی که روزه دارد اگر در اول روز به خود عطر زند ،عقلش را از دست نمیدهد ».
این وبگاه به یاد عارف بالله، ولایتمدار واقعی، بزرگ مرد تاریخ تشیع و انقلاب ایران، علامه ذوالفنون، بحر العلوم النجوم، فلاسفه، عرفان، ریاضیات، فقه و اصول، استاد دلسوز و مهربان، فردوسی زمان معاصر و انسانی مردمی و خاکی حضرت آیت الله العظمی علامه شیخ حسن حسن زاده آملی (رحمت الله علیه) بنا گردیده است.
نثار روح مطهر و قدسیه عالم ربانی الفاتحه مع الصلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ❤️🌹
Designed By Erfan Edited By Naghl Powered By Bayan